شعر شهادت حضرت زهرا(س)

این اشک ها براى تو مرهم نمى شود
چیزى ز غصه هاى دلت کم نمى شود

با من بگو عزیز دلم راز کوچه را
کس جز على به راز تو محرم نمى شود

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

بى قرارى مى کنى تا خانه زندانم شود ؟
بسترت را پهن کردى قاتل جانم شود؟

با حسن حرفى زدى؟با من غریبى مى کند
گریه هاى هرشبش باران چشمانم شود

شعر روضه حضرت امام صادق(ع)

پیرِمردى که بینِ سجاده
همه دم ذکرِ او خدا مى بود
کنجِ این خانه ى پُر از ماتم
روحِ او از تنش جدا مى بود

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اشکم که چاره ى دردت نمى شود
باید براى تو کارى کنم دگر
آخر چقدر زانو بغلم کنم؟ بگو
آخر چقدر گریه و زارى کنم دگر؟

شعر مناجات با خدا

بازهم نیمه ى شب گریه و آه آوردم
به در خانه ى تو باز پناه آوردم

روسیاهم که نشد توبه ى من مقبولت
واى بر من که فقط بار گناه آوردم

شعر روضه حضرت امیرالمومین علی (ع) زبان حال حضرت زینب(س)

باز هم لخته ىِ خون روىِ سَرَت مى بینم
من بمیرم ! چِقَدَر روىِ شما آشفته ست

تَرَکِ روىِ سَرَت خوب نشد…من چه کنم
از چه رو اینهمه گیسوى شما آشفته ست؟

دکمه بازگشت به بالا