ای روزهای تار! ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میایید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید بسم الله
ای روزهای تار! ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میایید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید بسم الله
رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت
چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت
خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را
به نام فاطمه آورده است زینب را
آنان که عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آنچه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار سبکبال می پرند
بشنو از من دارم از یارم حکایت می کنم
سینه ای دارم کز آن شرح محبت می کنم
هر جوانی را دلی هر عاشقی را سینه ای است
من دلی دارم که آن را وقف هیات می کنم
هر کس به احترام مقام تو خم نشد
آقا نشد بزرگ نشد محترم نشد
دل خسته بود و راهی این آستانه شد
دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد
بانو بهشت گوشه پنهان چشم توست
دریا همیشه تشنه باران چشم توست
با تو بهار ماندنی است و فرشته وار
تسبیح گوی خالق سبحان چشم توست
تا دلم از نفس افتاد , پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی
با نور خویش کرده خدا,جلوه گرتورا
بخشیده از جلالت خود,زیب وفر تورا
خاتون عالمی,که چنین خواست از ازل
با آفتاب عصمت خود,مفتخرتورا
چشم ما خشک است و چشم یار گریان مانده است
ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است
آنقدر از دست مردم غصه خورد و غصه خورد
رفته است از شهرها و در بیابان مانده است
شدم از قبل, مست و شیداتر
نیست از چشم من که دریاتر
پیش شاهان مقام و مرتبه ى
نوکری بوده است بالاتر
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است
قائم مقام حضرت زهرای اطهر است
او فاطمه است , فاطمه ی دیگر قم است
عرش خدا به زیر قدم های او گم است
عمری غُبارِ حضرتِ معصومه ایم ما
تا در جوارِ حضرتِ معصومه ایم ما
هرچند بارِ حضرتِ معصومه ایم ما
در سایه سارِ حضرتِ معصومه ایم ما
اهلِ دیارِ حضرتِ معصومه ایم ما