تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست
این سبک زندگی سند افتخار ماست
ما انتخاب مادر قامت خمیده ایم
فردا بهشت فاطمه در انتظار ماست
روضه به روضه پای شما پیر میشویم

از میان وصل و هجران سوز هجران بهتر است

از میان وصل و هجران سوز هجران بهتر است
درد عشقت پیش ما از هر چه درمان بهتر است
با خودم گفتم چه ارم محضرت دیدم که نه
دست خالی امدن پیش کریمان بهتر است

از تو به یک اشاره و از ما سری بلند

از تو به یک اشاره و از ما سری بلند
در سایه سار دلبریت دلبری بلند

دستی بزن به مس که طلا میکند درست
در بین حرفه کاری تو زرگری بلند

اى حاجت محتاجترینها, آقا!

اى حاجت محتاجترینها, آقا!
اى ذکر دخیل بستنم, یا آقا!
یک لال کنار پنجره پولادت
یکدفعه صدا میزند: آقا! آقا
علی اکبر لطیفیان

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم

به سر هوای نجف سینه ام خراسانی

به سر هوای نجف سینه ام خراسانی
شبیه شوق همان پیر مرد سلمانی
بیا بکن دل من را از این پریشانی
رواست کوچه ی دل را کنم چراغانی
تمام درد و دلم را خودت که میدانی

از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد

از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد

لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد

دست و پایم رو به ایوانت فقط گم میشود

دست و پایم رو به ایوانت فقط گم میشود
بیشتر وقت تو صرفِ دردِ مردم میشود
تا که کوری در حرم از تو شفایش را گرفت
حق بده در صحنت اینگونه تلاطم میشود…

مژده مژده مژده مژده آیت عظمی رسید

مژده مژده مژده مژده آیت عظمی رسید
کاف و ها و یا و عین و صاد و اَعطینا رسید
سَبِّح اسمَ رَبَّکَ الاَعلی تلاوت می کنند
حوریان دارند بر نور تو عادت می کنند

به نام قبله ایرانیان به نام حرم

به نام قبله ایرانیان به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم

من و معشوق… حرم… عرض ادب یا معشوق!

من و معشوق… حرم… عرض ادب یا معشوق!
حرم و عرض ادب… عشق… خدا… با معشوق
کفتران حرم عشق به ما فهماندند
دیگران یکسره بیرون ز دل الا معشوق

بر دوش خود بریز دو زلف سیاه را

بر دوش خود بریز دو زلف سیاه را
بالا مبر ز خسته دلان سوز و آه را

در”بست طوسی”تو چه رنگی دویده است
کز لطف می خرند سپید و سیاه را

دکمه بازگشت به بالا