بر جان عاشقان ولایت خبر رسید
نوباوه ی بتول به وقت سحر رسید
از برکتش خدا به گدا بیشتر رسید
امشب ز راه زاده ی زهرا اگر رسید:
بر جان عاشقان ولایت خبر رسید
نوباوه ی بتول به وقت سحر رسید
از برکتش خدا به گدا بیشتر رسید
امشب ز راه زاده ی زهرا اگر رسید:
میرسد الطاف بر جمع فقیران بیشتر
چون عنایت میرسد از سمت سلطان بیشتر
از طبیبان جهانی غصه پنهان میکنم
درد ما را پنجره فولاد درمان بیشتر
از بس شب ولادت تو شاد می شود
از بندِ غصّه , قلب من آزاد می شود
این شهر غم گرفته ی تاریک و سوت و کور
از برکت قُـــدوم تو آباد می شــود
خسته از روزگار بودم که
به دلم یادی از خدا امد
زیر این قطره قطره ی اشکم
نا خداگاه یا رضا امد
با شوق زیارت تو راهی شده ام
درحوض عطوفت توماهی شده ام
نا واردم اما روی این گنبد زرد
شادم که منم کفترچاهی شده ام
دل ندارد تاب دوری از وطن را هیچ وقت
ســر ندارد طاقت ترک بــدن را هیچ وقت
پای تا سر بهجتم در آستان قُــدس تو
غم نمی فهمد دلیل این سُخن را هیچ وقت
یل یکّه ی بی مَثَل مرتضی
مرا بنده کرد از ازل مرتضی
غلام علی هستم و نوکرِ
علی بن موسی الرضا المرتضی
محمد کاظمی نیا
نجل حبل المتین امام رضاست
همه ی حرف دین امام رضاست
گر بپرسی ز کعبه , می گوید:
قبله ی هفــتمین امام رضاست
برادرانه ترین غم برای دو خواهر
تمام نوکریِ ما, فدای دو خواهر
کبوتریم و پروبال ما نمیخواهد
به ساحتی برود جز هوای دو خواهر
با اخم, رؤیای مرا پر پر نگردان
کار مرا با این گنه,یکسر نگردان
من را اسیر درگه دیگر نگردان
پس التماست میکنم,رو بر نگردان
مهربانی , کریمه ای خانم
بانوی بی بدیل ؛ معصومه
التماس قنوت گریه ی من
الدخیل الدخیل معصومه
قسمْ به صبح دل انگیز این حرم , بانو
جهانِ مــاست بدون تو چون عدم , بانو
هزار و یک در رحمت به روی ما وا شد
چو آمدیم به صحن تو صبحدم , بانو