پرهای زخمی عاشقند
دارو نمی خواهند , نه
مقصد پرنده بودن است
سکو نمی خواهند , نه
بسپار شیعه دستِ تبرا زمام را
از بانیِ سقیفه بگیر انتقام را
وقتش رسیده است که مختومه اش کنی
پرونده ی تقیه ی تیغ و نیام را
ای قمر اصیل یا ابالفضل
حضرت بی بدیل یا ابالفضل
به رسم خاکساری عرب ها
گفته ام “الدخیل یا ابالفضل
محمد کاظمی نیا
نامِ علی در دل من مُنجلیست
نمازِ بی حُبّ علی مَعطلیست
دلنگرانِ محشرم نیستم
رمز ورودم به بهشت یاعلیست
اگر بوسم غبار پای او را با جبین ,,بهتر
که پیدا شد میان خاک پایش از نگین بهتر
برای عزت شاگردی او مریم آماده است
برای خدمتش از حضرت روح الامین بهتر
از این مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش می گردد و بدجور خوشحال است
فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقارِ برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را
به کوه طور ببین سجده ی شقایق را
امام پنجم شیعه پدر شد و حالا
گرفته در بغل خویش امام صادق را
ای آفتاب چهره ی تو رشکِ آفتاب
داری به رخ ز نور الهی همی نقاب
ای ماورای عقل بشر قدر و شأن تو
ای در مقام و مرتبه,”لولاک” را خطاب
امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پرواز کنان راهی دلبر شدنم را
چشمان من از شوق مهیای شراب است
مدیون توام لذت ساغر شدنم را
میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟
یا حال و روزی که در این شبها گذشته؟
در روضه یاد کربلا هستم, غمم را
میفهمد آنکه تشنه از دریا گذشته
علی که خٓلق کند,جبر و اختیار یکی ست
مُخیّریم ولی,اختیار دار یکی ست
برای آنکه غرض مستی است از نامش
عشاء نشئگی و مغرب خمار یکی ست