یا رب تو بِکَن ریشه ی این ظلم و ستم را

یا رب تو بِکَن ریشه ی این ظلم و ستم را
پیش از همه آن خائنِ مُزدورِ حرم را
یک بارِ دگر فتنه ی عـُمّـــــالِ سعودی
انداخته بر دامنِ ما شعله ی غم را

دل که می‌‎گیرد دوچشم تر به دادم می‎رسد

دل که می‌‎گیرد دوچشم تر به دادم می‎رسد
در زمان فقر این گوهر به دادم می‎رسد
وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشدسربه دادم می‎رسد

گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را کسی نداشت

گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را کسی نداشت
هنگام خشم, رأفت او را کسی نداشت

شمشیر خویش را به عدو داد وقت جنگ
پس شک نکن,مروّت او را کسی نداشت

کینه شعله ها دارد در دل سر سپرده های یهود

کینه شعله ها دارد
در دل سر سپرده های یهود
لعنت حق به هر چه وهابی
لعنت فاطمه به آل سعود

داد جگرش ادامه داد علی ست

داد جگرش ادامه داد علی ست
فریاد گلوش عین فریاد علی ست
هیهات! سفیر بودنش جرمش نیست
جرمش فقط این است که داماد علی ست

عاشقی ادعا نمی خواهد

عاشقی ادعا نمی خواهد
نوجوان که عصانمی خواهد

چشم خیس و دل کباب بس است
نوکری دست و پا نمی خواهد

تنها ترین امام زمین, مقتدای شهر

تنها ترین امام زمین, مقتدای شهر
تنها, چه میکنی؟تو کجایی؟کجای شهر؟

وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر

با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما

با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما
تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما

آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم
ای علی زاده ببین میثم تمار شدم

نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند….

نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند….
دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند

یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد…
غیر از این توئه کسی نیست که راهم بدهد

با غربت و غم شهر کوفه همنشین است

با غربت و غم شهر کوفه همنشین است
حال و هوای غصه اینجا بس عجین است
بیعت شکستن عادت دستان اینجاست
هر روز اینجا یک امیرالمومنین است

زندگی تو بعد عاشورا

زندگی تو بعد عاشورا
همه اش بر مدار ماتم بود
به روی بام خانه ات آقا
چقدر دسته های پرچم بود

ای دین من کلام تو یا باقرالعلوم

ای دین من کلام تو یا باقرالعلوم
ای بی کران مقام تو یا باقرالعلوم
احمد که جانِ ما همه قربان مکتبش
داد همچونان سلامِ تو یا باقرالعلوم

دکمه بازگشت به بالا