دل وجان

دل وجان در گرو حضرت جانان داریم

هر چه نعمت بود از محضر ایشان داریم

سالیانی است که ما ریزه خور اربابیم

از سر سفره ی او رزق فراوان داریم

بساط مهمانی

 

امسال هم چیدی بساط میهمانی

بال و پرم دادی که گردم آسمانی

منت نهادی در به رویم باز کردی

آغوش بگشودی برای هم زبانی

کسالت

 

طاعات ما اگر چه ز یاس و کسالت است

ما را فقط ز دوری و هجران ملالت است

بهره نمی برم ز مناجات نیمه شب

وای از عبادتی که سراسر کسالت است

مناجات نیمه شب

 

طاعات ما اگر چه ز یأس و کسالتاست

ما را فقط ز دوری و هجران ملالت است

بهره نمی برم ز مناجات نیمه شب

وای از عبادتی که سراسر کسالت است

مهمانی ماه رمضان

 

از نسیم سحری روح به جانم دادند

چشمی از خون جگر اشک فشانم دادند

تا شدم هم نفس محفل رندان سحر

لذت زمزمه و آه و فغانم دادند

دل گرفته یاد ایوان بقیع…

دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع
حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه­ ی عرش است بر جان بقیع

دکمه بازگشت به بالا