ارباب من

از این در با صفاتر من ندیدم آستانی را
به جز اینجا نمیدانم در این عالم نشانی را

ملائک اذن میخواهند بزرگان آرزو دارند
که در این محفل گریه بشویند استکانی را

ام المومنین

هم میان آسمان هم در زمین
می درخشد نام تو همچون نگین

این مدال قیمتی از آن توست
اولین بانوی این دین مبین

آه رباب

با آن صدای خسته و اشک مثالی اش
گردیده باز همدم طفل خیالی اش

این روضه زنانه جگر پاره میکند
دارد رباب صحبت گهواره میکند

یا ایهاالرسول

یا ایهاالرسول سرم خاک مقدمت
چشمان فتنه کور که بالاست پرچمت

عزت برای توست که در بین انبیا
والاترین شدی و خدا کرد خاتمت

صفاي روضه

وقتی که باید عمر را بی روضه سر کرد
بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد

جان را بگیر اما صفای روضه را نه
آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد

زینبِ صبور

یادت دوباره کرد، بر این ذهن من خطور

مثل همیشه گوشه چشمم شده نمور

وا کرده ام دهان به ثنا و شکوهتان

جاری شده به روی لبم واژه های نور

قد کمان

هر که از داغ جوان مرد به او حق بدهید
هر که از اشک روان مرد به او حق بدهید
بار داغ پسر از قد پدر معلوم است
هر که از بار گران مرد به او حق بدهید

پناه شاه

به عرش و فرش در عالم مه شبانه یکی است

خدا یکی و قمر هم به هر زمانه یکی است

به درب خانه ارباب رفتم و سقا

گشود درب به رویم بیا که خانه یکی است

یا جواد الائمه ع

راه تو را خصم بد نهاد نگیرد
کاش کسی با شما عناد نگیرد

قاتل ملعونه ات ایکاش بمیرد
تا که از این کشتنت مراد نگیرد

شعر ولادت حضرت امیرالمومنین علی(ع)

از ازل بر حسب ظرف توانهای همه

ریخت مهر تو خداوند به جانهای همه

جلوه ای کرد خدا نام نهادند علی ع

تا که انگشت بماند به دهانهای همه

شعر ولادت حضرت جواد الائمه(ع)

لب قاصر از بیان جوادالائمه ع است
عالم گدای خوان جوادالائمه ع است

فصل بهار و ماه رجب, عطر و بوی یار
این عید عاشقان جوادالائمه ع است

دکمه بازگشت به بالا