ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است
مست مست مستم امشب چون حسن باباشده
که پس از او در دوعالم صاحب ما قاسم است
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است
مست مست مستم امشب چون حسن باباشده
که پس از او در دوعالم صاحب ما قاسم است
باشد بزن, چشم عمو را دور دیدی
من هیچ کس را بین این صحرا ندارم
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم
به هربهانه دلم میل یاردارد و بس
هوای دیدن روی نگارداردو بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس
این هفته زهر کجا مسیرم افتاد
دیدم که چراغ و ریسه بستیم همه
با گریه سلامی به تو داده گفتم:
در راه عبور تو نشستیم همه
دمی که سیر وجودم الی السما می شد
تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد
گمان کنم خبر از یار می رسد امشب
که باب فیض الهی به سینه وا می شد
خوردیزمین و حیثیت لشکرم شکست
اصلیترین ستون خیام حرم شکست
فریادهای «انکسری» بی دلیل نیست
دراوج درد تکیه گه آخرم شکست
می برم نام تورا تاببری نام مرا
پرکن از جام لب خویش همه جام مرا
خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل
بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا
السلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
زیباهلالیک شبه,ای سایه سرم
بالانشته ای مرا می کنی نگاه
عالمهمه پناه به نام تو میبرند
حالاببین که خواهرتوگشته بی پناه
خواهم امشب همچو عمه راز دل افشا کنم
کاف و هاء و یاء و عین و صاد را معنا کنم
خدا کند که از این ره امیر برگردی
ز قبل آن که شوی بی سفیر برگردی