در نگه داریم فریادی که در فریاد نیست
همت عشقی که درما هست درفرهادنیست
درمیان خنده عشقم, گر اشکم جاری است
حال دیوانه همین باشد به آن ایرادنیست
در نگه داریم فریادی که در فریاد نیست
همت عشقی که درما هست درفرهادنیست
درمیان خنده عشقم, گر اشکم جاری است
حال دیوانه همین باشد به آن ایرادنیست
رکاب کشور ما راتویی نگین بانو
نوشته اند تورا کوثر زمین بانو
سایل صبح حریمت همیشه بهجت بود
تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو
جملهِ مه رویانِ عالم از رخِ تو بی قرار
عرش پروازانِ عالم بر درِ تو خاکسار
یکهِ یکدانهِ اگر باشد در عالم آن تویی
ای به جمعِ آفرینش های عالم شاهکار
به شعر دوری تو چشم خون دوات من است
دوای دوری صحنت فقط برات من است
حرم ندیده نه, آنکس که دیده میداند
شب زیارت کوی ات شب وفات من است
افسرده جان گرفت به پایت امید شد
هر قفل بسته نزد تو آقا کلید شد
درسایهٔ مقام تو هرکس قدم گذاشت
خود شد مراد, تاکه به کوی ات مرید شد
سیزده جرعه زنم از روی رخشان علی
یکصد و ده بار هدیه , جان به قربان علی
ازبهشت آدم اگربا جرم گندم آمده
من به جنت می روم از خوردن نان علی
زانو زدن پیش تو بالا دستمان کرد
این رو زدنهای به جز تو پستمان کرد
یکبار دستان ضریحت را گرفتم
این شد که در این آستان پابستمان کرد
از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین
هر مکان و هر زمان مولا امیرالمومنین
در روایت سی هزار عالم خدا آورده است
در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین
از همان اول عزیز قلب این دنیاشده
پیش این یوسف قدم هر صورتی رسواشده
سجده براین ماه پاره مستحبی واجب است
تا ببوسد هر که آمد بر قد او تا شده
وقتی گناهان خودم را میشمارم
دیدم که باید دست را برسرگذارم
آبی که از سر بگذرد کاری است مشکل
ترسی به دل دارم ولی امیدوارم
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده
از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده
شوق ظهورت نیست در راس دعاها
اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده
از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده
شوق ظهورت نیست در راس دعاها
اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده