ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبانگیر من
بی تو اشکافشانی من دیدنی است
بی سر و سامانی من دیدنی است
ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبانگیر من
بی تو اشکافشانی من دیدنی است
بی سر و سامانی من دیدنی است
بیا به دیدن گل، سوی گلسِتان برویم
از این قفس به درآییم و نغمهخوان برویم
نسیم صبح وزید و شکوفه باز شکفت
بیا به طرْف گل و باغ و بوستان برویم
چشمم همين كه گشت خوشاقبال، گريه كرد
ياد بقيع كرد و به هر حال گريه كرد
همراه چار قبلهى حاجات اشک ریخت
همپاى چار كعبهى آمال گريه كرد
مادرم رفت و آه بعد از او
کار من غیر آه و شیون نیست
گر مرا تاب گفتنی باشد
در شما طاقت شنیدن نیست
قسم به خالق بى چون و صدر بَدر انام
كه بعد سيد كونين، حيدر است امام
امام اوست، به حكم خدا و قول رسول
كه مستحق امامت بُود ز نصّ كلام
ای دل مگر نه خاتم ماه محرم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت
باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت
دیدم رسول, اُمّ أبیهات خوانده است
گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت