زهرای من

ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبان‌گیر من

بی تو اشک‌افشانی من دیدنی است
بی سر و سامانی من دیدنی است

مکتب صادق

بیا به دیدن گل، سوی گلسِتان برویم
از این قفس به درآییم و نغمه‌خوان برویم

نسیم صبح وزید و شکوفه باز شکفت
بیا به طرْف گل و باغ و بوستان برویم

قبله‌ى حاجات

چشمم همين كه گشت خوش‌اقبال، گريه كرد
ياد بقيع كرد و به هر حال گريه كرد

همراه چار قبله‌ى حاجات اشک ریخت
هم‌پاى چار كعبه‌ى آمال گريه كرد

وای مادرم

مادرم رفت و آه بعد از او
کار من غیر آه و شیون نیست
گر مرا تاب گفتنی باشد
در شما طاقت شنیدن نیست

امام اوست

قسم به خالق بى چون و صدر بَدر انام

كه بعد سيد كونين، حيدر است امام

امام اوست، به حكم خدا و قول رسول

كه مستحق امامت بُود ز نصّ كلام

ای دل

ای دل مگر نه خاتم ماه محرم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

گر ماجرای کوفه و کرب و بلا گذشت
باز این چه نوحه وعزا و چه ماتم است

اُمّ أبیها

گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت

دیدم رسول, اُمّ أبیهات خوانده است
گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت

دکمه بازگشت به بالا