گریه های شب جمعه

گریه های شب جمعه چه خریدن دارد

نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد

شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه

سر بازار شما ٰ زجر کشیدن دارد

بانو

مرا میان سپاهت حساب کن بانو

گدای خان حسینت خطاب کن بانو

بـرای آنـکـه بـگویـی تـو کـیـستـی بی بی

 مـیـان ظـلـمـت شب آفـتـاب کـن بـانو

ســر را بـه پـای تـو

ســر را بـه پـای تـو سپـردن افـتـخـار اسـت

هر کس که اربابش تو باشی رستگار است

یـا لـیـتـنـا کـنـا مـعـک ورد زبـانـــــــــــــــــم

جـمــع فـدائـیـان راهـت بـیـشـمـار اســــت

امام غریب

تو تنهای تنها امام غریب

تو گریان سقا امام غریب

الهی بمیرم نبینم غمت

فدای تو مولا امام غریب

گفتم حسین

گفتم حسین در دل من غصه جا گرفت

قلبم شکست و چشم دوباره عزا گرفت

عهدی نوشتم  ام که بمانم به پای تو

عهدی که از ازل ز عالم خدا گرفت

بین گودال بلا

ای برادر تو ز پا افتاده ای؟
بین گودال بلا افتاده ای؟

علت غوغای گودی

علت غوغای گودی نیزه بود
نیزه ای آمد حسینم را ربود

گریه را بس کن علی

گریه را بس کن علی
تاب و توانت میرود
در پی آبی چرا؟
وقت امانت میرود

دشمن از خوف

دشمن از خوف به خود میلرزید
علت این بود اگر پنهان شد

دیده ام بر نیزه ها

من از این رنج و بلا جان میدهم
از مصیبت ها خدا جان میدهم

این زمین

این زمین مهد عزای زینب است
روز روشن اندر اینجا چون شب است

این کوفیان …

 این دل برای دیدن روی تو تنگ است
در فکر این نامردمان تزویر و ننگ است

دکمه بازگشت به بالا