شعر شهادت حضرت علی (ع)

شب بود وشهرکوفه پر از آه و درد بود
حال و هوای کوفه غم انگیز وسرد بود

شب بود و ظلمتی که فضارا گرفته بود
از بار غم تمامیِ دل‌ها گرفته بود

شعر مدح حضرت علی (ع)

ای هست من زهست تو یامرتضی علی
دست خداست دست تو یا مرتضی علی

چشم کسی ندیده به هنگامِ کارزار
یکدفعه هم شکست تو یا مرتضی علی

شعر مناجات امام زمان(عج)

چه شود فرصت دیدار به ما هم بدهند
فیض هم صحبتی یار به ما هم بدهند

آنقَدَر بر در این خانه گدا می مانیم
لقب ِ نوکر ِدربار به ما هم بدهند

الهی العفو…

خبر آمد رمضان است خدا… میبخشد
بی کم وکاست وبی چون وچرا میبخشد

معصیت کارترین باشی اگر با توبه
وسط بزم مناجات و دعا می بخشد

شعر ولادت حضرت صاحب الزمان (ع)

خیلی وقته که شب وروز
آرزومند وصالم
به امید دیدن تو
میگذره هر روزِ سالم

شعر ولادت حضرت علی اکبر(ع)

جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی
ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی
چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی
نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی

به عرش می‌نازد

پس از سه روز درِ کعبه ناگهان واشد
تمامِ مکه پُر از شور و شوق و غوغا شد

زِ خانه آمده انگار صاحبِ خانه
که چشم‌ها همگی غرقِ در تماشا شد

نذر

وا می کنم سوی تو تا بال و پرم را
حس می کنم شیرینی طعم حرم را
تا که حواسم پرت این و آن نباشد
خالی کن از غیر خودت دوروبرم را

مشهد

مشهد چه شکوه و کبریایی دارد
این کعبه عجب برو بیایی دارد

هر روز در ایوانِ طلا می گویم
ایوانِ نجف عجب صفایی دارد

حسن لطفی

شعر عید مبعث

آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم

زبانحال حضرت زهرا س

دیگر کنار بستر من دیده تر مکن

درد  دل  غریب  مرا  بیشتر نکن

وقتی که من به روی تو در باز میکنم

این قدر بر زمین ز خجالت نظر مکن

تو رسیدی

دل ما را ببر کنار خودت

تا مدینه به آن دیار خودت

آسمان به این بزرگی را

کرده ای مرکز مدار خودت

دکمه بازگشت به بالا