روحِ عشق

شیعیان! دانید روحِ عشق چیست
مُهجتِ قلبِ حسینِ بنِ علیست

در حقیقت شد نجاتِ عالمین
خونِ مظلومیتِ جدم حسین

وارثِ حسین

بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام
دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام

آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند
تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام

مدینه شهر پیغمبر

مدینه شهر پیغمبر ولی مستور در غربت
تمام شهر آباد و بقیع نور در غربت

مدینه سرزمین وحی و اهلش بی خبر از آن
تو گویی هست قرآن خدا مهجور در غربت

یک قافله دل

سرِ مظلوم در طشت طلا بود
به او یک قافله دل، مبتلا بود

ز چوبِ خیزرانِ بی مروّت
لب و دندان او در ابتلا بود

یاد غمهای رقیه

بخدا سخت ترین لحظه ی عمرم این بود
که شبیه دل زینب جگرم خونین بود

دستِ بسته، دلِ شب، در پیِ استر، گریان
چون اسیریِ حرم، خاطره ای غمگین بود

یار توام

گفته بودم، که به هر جا بروی می آیم
گر چه آواره به صحرا بشوی می آیم

گفته بودم، به سفر یا به حضر یار توام
در غم و درد و بلا، مونس و غمخوار توام

میوۀ دلِ هادی

به افتخار سلامی نشسته ام بنویسم
در انتظار کلامی نشسته ام بنویسم

دلم مُجلّیِ نورِ جمال حُسنِ حَسن شد
به یُمنِ پرتوِ نامی نشسته ام بنویسم

امید قلب ضعیفان

اَلا امام غریبان، سلام یا سلطان
امید قلب ضعیفان، سلام یا سلطان

من و گدایی این در، تو و سخا آقا
نظر به حالِ گدایان، سلام یا سلطان

نازدانه

ای محبان آیه الزهرا منم
حضرت ریحانه الزهرا منم

نور قرآن هستم و بنت الحسین
زینه الزینب نجاه العالمین

وحی آمد

می نویسم که هدایت شده ام
باز مرهون عنایت شده ام
می نویسم به دعای سجاد
مادح نور امامت شده ام
می نویسم که در اطراف حسین

ای جلوه گاه نور

ای جلوه گاه نور سلام ای امام من
زیبا جواب میدهی آقا سلام من
کی میشود بمن تو بگویی؛ غلام من
من دلخوشم که هست به وصفت کلام من

دخترِ ارباب سرجدا

نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا
بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا…

کمتر نبود از هنرِ عمه های خود
با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا

دکمه بازگشت به بالا