از ریش سفیدم که خجالت نکشیدید
از جد شهیدم که خجالت نکشیدید
انگار نه انگار که من سبط رسولم
انگار نه انگار که فرزند بتولم
از ریش سفیدم که خجالت نکشیدید
از جد شهیدم که خجالت نکشیدید
انگار نه انگار که من سبط رسولم
انگار نه انگار که فرزند بتولم
خوش آن زبان که شب و روز یاعلی گوید
به هر بهانه سخن گفت، با علی گوید
ز مصطفی که علی دوست تر نمیابیم
همیشه حضرت بدرالدجی علی گوید
با سلامی به شبه پیغمبر
بنویسیم از علی اکبر
گرچه ارباب برتر از توصیف
نوکر اما اَدا کند تکلیف
حركت كاروان … از زبان حضرت زينب عليهاالسلام
من از این وعده ی دیدار بدم می آید
اصلاً از دعوت کفار بدم می آید
وعده ی باغِ گل و میوه ی کوفیست دروغ
زین همه نامه ی بسیار بدم می آید
می نویسم که هدایت شده ام
باز مرهون عنایت شده ام
می نویسم به دعای سجاد
مادح نور امامت شده ام
در خانه ای که بال مَلک سایه گستر است
چشمان اهل بیت به بیمار بستر است
محزون تر از نگاه علی ، آه فاطمه است
گویا شب جدایی اخلاص و کوثر است
مادر به نونهالي من رحم کن مرو
جان حسين جان حسن رحم کن مرو
ماخودبخود به آتشِ غم مبتلا شديم
بر اهلِ خانه شعله مزن رحم کن مرو
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
مسلمم، دار و ندارم را به دار آویختند
کینه های بدر و خیبر را سرِ من ریختند
دوست و دشمن ز یک وعده بهم آمیختند
کوفه را با دِرهم و دینار بر انگیختند
اصلِ لذّت از مناجاتِ سحرهایم علیست
برترین مضمونِ احیا مدح مولایم علیست
بهترین سوگندِ پیغمبر به درگاه خدا
هر سحر، نامِ شَهَنشاهِ دو دنیایم علیست
از گُل یاس یاد باید کرد
یاد کوثر زیاد باید کرد
یاد کن اَختران مولا را
روضۀ دختران زهرا را
کیست بعد از فاطمه بانوی والا ، زینب است
آنکه ما را جمع کرده دور مولا زینب است
کیست آنکه ارث از مادر بزرگش برده است
آنکه او را چون خدیجه خواند طاها،زینب است