هُوالاول علی بود و هُوالآخر علی بوده
همیشه اولین و آخرین سنگر علی بوده
خودش را در درون کعبه آورده به این دنیا
که هم مولود علی بوده ست و هم مادر علی بوده
هُوالاول علی بود و هُوالآخر علی بوده
همیشه اولین و آخرین سنگر علی بوده
خودش را در درون کعبه آورده به این دنیا
که هم مولود علی بوده ست و هم مادر علی بوده
بنوشان به ما از می ناب خود
که ماه جهانی و مهتاب خود
نگه دار تهران دماوند نیست
تویی و دعای به محراب خود
از امام مجتبی داری تو نیمی بیشتر
پس اگر عبدالعظیم,عبدالکریمی بیشتر
ای سفیر حضرت هادی برای جامعه
برده ای از «جامعه» سهم عظیمی بیشتر
هم شدی یاور امام رضا
هم شدی خواهر امام رضا
شأنت این گشته است که هستی
دختر مادر امام رضا
خوب است روضه, روضه ی ارباب بهتر است
از این جهت که گریه کُنِ روضه مادر است
باید که طفل اشک بیاید به گونه ام
وقتی که پلک , دست به سینه دم در است
ازاین مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش می گردد و بسیار خوشحال است
فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است
به پایان نبوت آخرین از راه می آید
برآغاز امامت اولین از راه می آید
به رحمت پا به روی خاک دارد آفتابی که
به شوکت آسمان را کرده زین از راه می آید
نقشه ی قتل علی بعد از نبی تنظیم شد
با جسارت های قُنفذ این سند ترسیم شد
محسنیه شد میان شیعه,در این روزها؛
از مقام روح و از تأثیر آن تکریم شد
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
علی زهرای خود را بعد از آن فریاد پیدا کرد
بماند اینکه چادر را حسن در باد پیدا کرد
به غیر از در,که در هم خورد شد شرقی و غربی شد
زمان,خم شد شبیه فاطمه,ابعاد پیدا کرد
در موقع سپر شدنش محسن
کامل نگشته بود تنش محسن
زهرا به خانه بود و سپر می شد
هر دفعه موقع زدنش محسن
دارم غریب و آشنا را می شمارم
این خیل مشغول عزا را می شمارم
هی خواب می بینم پیاده در طریقش
درجاده دارم تیرها را می شمارم