نگاه

صدای گریه ی آرام زائری خسته
صدای پیرزن و ناله های پیوسته
کنار درب حرم یک یتیم بنشسته
که راه هر نفسی را به سینه ها بسته

ملیکه ای

شبیه فاطمه هستی , وقار داری تو
چقدر پیش خدا , اعتبار داری تو

کنار حوض “حیاط قدیم” فهمیدم
چقدر , ملتمس بی شمار داری تو

اولین گل پسر حضرت زهرا

نیمه ی ماه خدا ماه تمامم آمد
نام او مثل عسل بود , به کامم آمد
جان جانان من و خیرالانامم آمد
ایهاالناس ببینید امامم آمد

کریم بن کریم

ملائکه همه از خاک سر درآوردند
زمینیان ز شعف , بال و پر درآوردند
ز نور حیدر و زهرا , پسر درآوردند
ز دشمنان و حسودان پدر درآوردند

دیده پر اشک

نامت آمد که دلم باز هم آرام شود
مرغ دل پر بزند , سوی حرم رام شود
روضه هایت به دل غمزده الهام شود
دیده پر اشک , نگاهم همه ابهام شود

قلب علی

میگن تموم مردم دنیا
مادر ستون سقف هر خونه س
مردی که بی همدم بشه گریه ش
خاموش و بی فریاد و مردونه س

امّ أبیها

از لگد ها به روی “در” , دو سه تا جا مانده
فکر کردند علی , بی کس و تنها مانده

میخِ دَر , شاهدِ این است بدانیم همه…
تا کجا …پای علی , حضرت زهرا مانده

غریبِ شهرِ مدینه

تمامِ غصه از اینجا شروع شد : “یک دَر…”
که بی ملاحظه افتاد , روی یک مادر

حرامیان همه از “دَر” عبور میکردند
و بدتر از همه چشمانِ فاتحِ خیبر

حافظِ مذهب

به عرش…مَجمر و اسپند , از زمین ببرید
به خاک , سجده ی شکرانه از جبین ببرید
به کافران و مجوسان , خبر ز دین ببرید
خبر به محضرِ ارباب , اینچنین ببرید:

دلخوشی زندگیم

یک و ماه و نیمه گوشه ی خونه
افتادی و بی حال و بی جونی
هرشب نگاهت با دلم میگه:
دلخوش نباشم , که تو می مونی

داغدار محسن

بیخیالِ تمام این دنیا
بیخیالِ تمام دشمن ها
ما عمل میکنیم بر حکمِ
خاندان و سلاله ی زهرا

یک سال حسرت خوردم

این شهر خالی جای ماندن نیست
اینجا برای زندگی سخت است
هرکس که این شب ها کنار توست
الحقُ والانصاف خوشبخت است

دکمه بازگشت به بالا