هر که دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد هوسِ سفره ى ما بسم الله
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله
هر که دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد هوسِ سفره ى ما بسم الله
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله
با نور خدا مقابله یعنی چه!
با امر خدا مجادله یعنی چه!
جایی که علی نفس محمد باشد
ای عیسویان، مباهله یعنی چه!
زوج آدم حواى طایفه ایى
رکن خلقت بقاى طایفه ایى
روز طوفان متانت محضى
یک تنه ناخداى طایفه ایى
سائل یک دعاى اربابم
خادم بچه هاى اربابم
غم ندارم، فلک زند سنگم
من سگِ باوفاى اربابم
سر مشق زندگانی ما فاطمیه است
ایام کامرانی ما فاطمیه است
دل را گره به موی ولایت زدیم و بس
میثاق آسمانی ما فاطمیه است
یک آیه براى قلب مومن کافیست
یک ذکر براى اهل باطن کافیست
تا آنکه عوالم همه همناله شوند
یک جمله ز روضه هاى محسن کافیست
نامه سیاه را به حرم ره نمی دهند
اهل گناه را به حرم ره نمی دهند
گمراهی است حاصل عمر گذاشته ام
گم کرده راه را به حرم ره نمی دهند
اﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻮﺩ
یعنی ﮔﺪا ﺑﻪ ﭘﻴﺶ ﺷﻤﺎ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺷﻮد
اﻳﻦ ﺭﺳﻢ ﻋﺎﺷﻘﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺗﻮﺭاﺷﻨﺎﺧت
باید اسیر و دربه در و ﺧﻮﻧﺠﮕﺮ ﺷﻮﺩ
قسم به عشق, جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است
برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر, دوری از بکا سخت است
رزمنده ی عشقم مرا همسنگرى نیست
مادر نه, فرزندى نه, یار و همسرى نیست
جز مرگِ غربت با دل صد پاره از غم
بهر نجات از غصه راه بهترى نیست
اهل نجوا ز چه از دور زمان بی خبرید
از غم و غربت ماه رمضان بی خبرید
روزه داران که در امساک دهان می کوشید
سبب از چیست ز امساک زبان بی خبرید
گفت دیباچه ی غم, گفتمش ای دوست منم
گفت رانده ز حرم, گفتمش ای دوست منم
گفت آن عبد فراری که سراپا گنه است
زده با نفس, قدم گفتمش ای دوست منم