برگرد

 

 

دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز
و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز

بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد
لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز

ماه محرم رسید

شکر خدا ماه محرم رسید

بهر دلم مونس و همدم رسید

 

شکر خدا اهل بُکا می شوم

سینه زن ماه عزا می شوم

 

محال است محال

شاید که کمی سوز به آهت بدهند

در دهر کمی حشمت و جاهت بدهند

اما دگر این امر محال است محال

بی حب علی بهشت راهت بدهند

 

سید مجتبی شجاع

 

حسین حسین

گفتند:عطا نمی شود اما شد

بخشیده خطا نمی شود اما شد

گفتند به این حسین حسین گفتن ها

درد تو دوا نمی شود اما شد

 

سید مجتبی شجاع

نامه ی اعمال

چون در نظرم نامه ی اعمال آمد

صد درد وغم و غصه به دنبال آمد

گفتم مدد از حب علی می گیرم

به به که چه گفتم جگرم حال آمد

 

 سید مجتبی شجاع

 

دکان فروش دین

مردم همه دینشان به باد است این جا

دکان فروش دین زیاد است این جا

شرمنده که کمتر از شما می گوییم

بازار شما کمی کساد است این جا

 

سید مجتبی شجاع

توهین به پیمبر

یک عده مسلمان زبانی هستند

 یک عده ی دیگر آسمانی هستند

 آن عده که توهین به پیمبر کردند

 از نسل فلانی و فلانی هستند

سید مجتبی شجاع

واویلا

 

دشت و شب و طفل نابَلد ,واویلا

گر زجر حرامی برسَد ,واویلا

از صاحب روضه معذرت می خواهم

پهلوی رقیه و لگد ,واویلا

سیدمجتبی شجاع

 

آقای خوبم

 

ایبُردن نامت شفا,آقای خوبم

یادتبه درد ما دوا,آقای خوبم

هرگزنخواهم زد دری را گر بمیرم

جز درگهلطف شما,آقای خوبم

خوف و رجاء

دل منپیش همان زلف دوتا مانده هنوز

دیدهدر حسرت دیدار شما مانده هنوز

بوسهیک روز به خاک قدمت خواهم زد

لب بهامید همان بوسه به پا مانده هنوز

یوسف زهرا

 

ای آنکه خداوند یکتابه تو می نازد


تویوسف زهرایی مولا به تو می نازد


توجنت الاعلایی جان بخش مسیحایی


ازبس که تو زیبایی حورا به تو می نازد

یک دریا غم

دل شد زغم هجر تو یک دریا غم

روزی من امروز غم و فردا غم

یک سال دگر گذشت از غیبت تو

باید چه کنم جشن بگیرم یا غم؟

سید مجتبی شجاع

دکمه بازگشت به بالا