الهی الهفو

اگر این بار گنه روز حسابم باشد…
عافیت داشتنم نیز به خوابم باشد

من‌ اگر هیچ ندارم دل سوزان دارم
همه ثروتم این چشم پرآبم باشد

شکر خدا

شکر خدا که دوره هجران سر آمده
مولا کجاست؟بنده به این محضر آمده

چه سفره ای خدا روی ما باز کرده است
جایی نشسته ایم که پیغمبر آمده

بقیه الله العجل

از تو دور افتاده ایم و با فراقت راحتیم
باز اما ادعا داریم فکر حضرتیم

فکر بیداری مایی ما ولی خوابیم خواب..
عفو کن‌ آقا اگر اینقدر اهل غفلتیم

ذکر علی اکبر

می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست
مثل لبخندی که شد ازدیده گریان درست

کوزه مجنون شکست و حال مجنون خوب شد
میکنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست

شرف الشمس

ماه روزیم و آفتاب شبیم
از قدیم عاشقیم! در طلبیم
ما عجم زادگان منتخبیم…
که گرفتار دلبری عربیم

مقروض اربابم

هرکسی دنبال دنیا رفت عزت را ندید
هرکسی با عشق بد تا کرد جنت را ندید

ساقه های عرش شاهدهای این حرف من اند
چشم هرکس خورد بر نور تو ظلمت را ندید

هوهو

آنکه در میکده هوهو دارد
دیده اش تا به خدا سو دارد
سمت دریای نجف جو دارد
چون شراب نجفی بو دارد..

ها علی بشر کیف بشر

نه ز حالا ز خود عالم ذر
نظر انداخته اند اهل نظر
بین خوبان دو عالم یکسر
همه گفتند به دوران دیگر

سلام حضرت هادی

علی الدوام‌ نمک گیر دست خوبانم
چه سِرّی است در این رابطه نمیدانم!

سوار کشتی شان‌ میکنند سگ را هم..
کنار نوح‌ که هستم چه غم ز طوفانم

لطف فراوان

وسع کم داشته را لطف فراوان باید
از عطش سوخته را رحمت باران باید
تا به اوج کرم دست کریمان برسیم..
سیر در معرفت سوره ی انسان باید

به قربان حسین

مینویسم یاعلی یا فاطمه
کارها دارد دلم با فاطمه
فاطمه مولاست،مولا فاطمه!
جان من قربان دوتا فاطمه

زهرای من غریب شد

این تن که غسل میدهم اینجا تن من است
جان داده است لحظه ی جان دادن من است
بی جوشن است گرچه ولی جوشن من است
پیر زنی که رفته ز دنیا زن من است

دکمه بازگشت به بالا