ببخش اگر که دلم باخدا نشد امسال
مس وجود گدایت طلا نشد امسال
جواب لطف تورا با گناه میدادم
مرا ببخش که حقت ادا نشد امسال
ببخش اگر که دلم باخدا نشد امسال
مس وجود گدایت طلا نشد امسال
جواب لطف تورا با گناه میدادم
مرا ببخش که حقت ادا نشد امسال
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است..
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است..
برخیز اذان بگو به فراز حرم بلال
خیلی گرفته است دل مضطرم بلال
رفتی به ماذنه بگو از غربت علی
من را زدند پیش روی شوهرم بلال
تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد
کارم برای مرگ به اصرار افتاد
رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند
انسیه الحورات بین نار افتاد
روزدن خوب است وقتی دست رد درکار نیست
مرگ بر هر عاشقی که عاشق اصرار نیست
خواب خوش کردن حرامش میشود تا به ابد
هرکسی پشت درت تا به سحر بیدار نیست
کم کم مسافران سحر را خبر کنید
باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خودرا میان صحن رضا دربه در کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید
جایی که میگیرند دست ناتوان را
پیرِ زمین افتاده دارد آسمان را
تطهیر شد هرکس که وا شد پایش اینجا
دیدند مردم حکمت آب روان را
در طریقت با ادا بودن نمى آید بکار
از عبودیت جدا بودن نمى آید بکار
تا زمانى که نگاه ما بدست مردم است
روز و شب گرمِ دعا بودن نمى آید کار
از شیر غیر از شیر بودن برنمی آید
یعنی که درپای شما جز سر نمی آید
از سینه ات جز عشق احمد درنمی آید
مثل تو درکل عرب دیگر نمی آید
بین راه سامرا خورشید پیدا میشود
آسمان درهاش روی زائران وا میشود
یک حیاط کوچک و یک گنبد فیروزه ای
روستا با این حرم عرش معلی میشود
هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ
درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ
مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ
این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟
گرچه از لطف پدروار علی سرشارم
هر چه دارم ز غلامی محمد دارم
سید پوریا هاشمی