من مث نامه ی سربسته شدم

من مث نامه ی سربسته شدم
مثل یک دل,دل بشکسته شدم
در زدم تو خونشون رام ندادن
انقده قدم زدم خسته شدم

بین روضه هرکه از نام شما دم میزند

بین روضه هرکه از نام شما دم میزند
روی دست حضرت عیسی بن مریم میزند

نه فقط شیعه , همه ادیان عزادار تواند
بر سر و بر سینه از داغ تو عالم میزند

دل نیست آن دلی که نباشدسرای تو

دل نیست آن دلی که نباشدسرای تو
زنده نباشد آنکه نمیرد برای تو

از هرچه گفته اند و نوشتند,برتری
 محو است انتهای تو در ابتدای تو

همان روزیکه غم را آفریدند

همان روزیکه غم را آفریدند

برای دیده  نم را آفریدند

برای گفتن از تو گفتن ازعشق

به این خاطر قلم را آفریدند

دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن

دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن
مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن

وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد
 پایان بده براین شب یلداشتاب کن

درانتظار تو چشمم همیشه بارانیست

درانتظار تو چشمم همیشه بارانیست
وبی تو حال وهوای دلم چه طوفانیست

بیا که خیری ازاین زندگی نمی بینم
که لحظه لحظه ی عمرم پراز پریشانیست

درسینه ام ولای شما موج می زند

درسینه ام ولای شما موج می زند
شوق حریم کرب و بلا موج میزند

اینجا نشسته ایم که شایدنظر کنی
اینجا که ازدحام گدا موج می زند

این روزها که حال و هوایم بهاری است

این روزها که حال و هوایم بهاری است
یک آسمان ستاره ازاین چشم جاری است

بوی محرمت همه جا را گرفته است
حالا نصیبم از غم تو آه و زاری است

نسیم روضه وزیده محرم آمده است

نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است

دوباره بیرق وپرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه وغصه و غم آمده است

شسته ام لب ایوان خانه ام تنها

نشسته ام لب ایوان خانه ام تنها

که یک غزل بنویسم بدون چون وچرا

غزل برای کسی که مرا بزرگم کرد

کسی که داده به من خرج آب و نانم را

آسمانیست جلوه های شما

 آسمانیست جلوه های شما

روی چشمان ماست جای شما

 حضرت جبرئیل با بالش

طاق نصرت زده برای شما

به شهرکوفه

به شهرکوفه بجز غصه چیز دیگرنیست

نصیب خواهرتو جز دو دیده ی ترنیست

ازآن زمان که شدم میهمان این مردم

هزارفاجعه دیدم که جای باور نیست

دکمه بازگشت به بالا