انتظار ظهور

صدای چک‌چک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق

درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق

دلیل عشق

خبر از کعبه می‌پیچد که می‌آید دلیل عشق
که می‌پیچد صدای آخرین پیغام ایل عشق
زمین سویش شتابان می‌رود با الرحیل عشق
محبت میشود، نفرت به دستان کفیل عشق

آقای من

با جام می و پیاله برخیز
با چهره‌ی پر ز ژاله برخیز

با زلف دوتای تاب‌داده
با سنبل پر کُلاله برخیز

مولای من

سنگ در دستان تو لعل بدخشان می‌شود
گل به سرمای زمستان گرده افشان می‌شود

ماه اگرجمعه شبی چشمش به تو روشن شود
دیده‌اش نورانی از شمس درخشان می‌شود

عزیزم حسین(ع)

دیگر برای زندگی ام علت آمده است
امشب به دوش کل جهان منت آمده است

خورشید بعد این همه سال از تولدش
فهمیده تازه دور زمین حرکت آمده است

طراوت عشق

چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین

بگو که نام مرا دل شکسته بنویسند
بگو! که می‌رسد از راه کاروان حسین

ما رایت الا جمیلاً

کوهی از جنس غم و درد، در اینجا خفته است
آسـمـانی چـو افـق زرد، در اینجا خفته است

عطش‌آلود لبی، سوخته‌جانی بی‌تاب
کمری خم‌شده از درد، در اینجا خفته است

بنت الفاطمه(س)

آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود
خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود

شرط عقد خواهری چون او فقط این بود که
هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود

سالار زینب(س)

دم دمای آخر عمر منه
چشامو نمیتونم تکون بدم
زیر آفتاب بذارید بسترمو
روا نیست من زیر سایه جون بدم

حضرت مادر

وقتی که با لَعل و دُر و گوهر
شان نزول حضرت مادر
گل آیه‌های سوره‌ی کوثر
از عرش نازل شد به پیغمبر

یا اماه

آمد و یک مدینه آه آورد
چشم گریان به شوق ماه آورد

آمده با صلابت گریه
ایستاده به قامت گریه

عشق حسین(ع)

در تمام عمر دنبال نگاه دلبرم
با همین امید دائم در هوایش می پرم

هر زمانی صاحب خانه عتابم میکند
می‌فرستد در پی ام می‌داند این دور و برم

دکمه بازگشت به بالا