الهی! عجل وفاتی

می کشدباز این فرشته چادر باران به سر

تا بگیردبار دیگر نیمه شب قران به سر

جبرییل ازبال خود می گسترد سجاده ای

زیر پایاین دعای بیقرار و جان به سر

سلام پدربی جواب شدمادر

تمام شمع وجود تو آب شد مادر

دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر

گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد

بهشت آرزوی ما خراب شد مادر

لحظه های رویایی

چه می شود که مجال عبادتی می شد

نصیب حلقه به گوشت لیاقتی می شد

قدیم ها که کمی صاف و ساده تر بودم

پس از شکستن دل استجابتی می شد

یاامام رضا(ع)

از اشک شعر , چشم مرا تا که تر کنند

باید که دعبل حرمت را خبر کنند

ذهنم دوباره شعله ور از واژه و حروف

آهنگ قلب قافیه ها ذکر یا رئوف

یا حضرت عشق

شعرم به پیچ زلف تو باز احتیاط کرد

باید به راه حادثه ساز احتیاط کرد

ترسیدم از مقام تو گویم کشد به کفر

این شد که طبع قافیه ساز احتیاط کرد

مشهد اگر نگفت خدا خانه ی من است…

باید برای مقدم عشق تو یا “کریم”

فکری به حال سینه خاکسترم کنم

آیینه کاری حرمت عاقبت مرا

وادار می کند که دلم را حرم کنم

جارو کش ارباب

یش کریم ها کمری خم نمی شود

یعنی: گدات اهل جهنم نمی شود

حاتم نماد بخشش بی منت است اگر؛

هرگز کسی به قدر تو حاتم نمی شود

مهر حسین

یارب دلم از غم حسین محزون کن

درسینه ی ما محبتش افزون کن

جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم

خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن

شاعر؟؟

 

چقدر جوهرت رقیق شده

چقدر جوهرت رقیق شده

لبت چاک چاک تیغ شده

چقدر عمق دارد این گودال

که تنت توی خون غریق شده

خبر نمی آید

دلم گرفته ز یارم خبر نمی آید

چرا خزان جدایی به سر نمی آید

به راه آمدنت خشک شد دو چشم ترم

چرا مسافر من از سفر نمی آید

کسی که عادتش احسان  سجیعه اش کرم است

چرا سراغ من محتضر نمی آید

در این دیار که عشاق تو فراوانند

دگر غلام تو مد نظر نمی آید

چه در زمان فراق , چه از وصال از ما

به غیر نوکریت بیشتر نمی آید

شاعر؟؟؟

داغی است بر دلم که تسلا نمی شود

داغی است بر دلم که تسلا نمی شود

دیگر لب اذان گوی من وا نمی شود

بر سینه از فراق جگر گوشه ی عزیز

زخمی است تا ابد مداوا نمی شود

کربلا …

کربلا این سرزمین پر بلا

گشته مهمان خانه ی خونِ خدا

عشقبازی میکند با شور وشِین

عاشق است او…عاشقِ مولا حسین

دکمه بازگشت به بالا