شعر مدح حضرت معصومه (س)

دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم, بین زائران گم شد

نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد

شعر مناجات با امام رضا(ع)

شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم
آوردم خودت رو به راهش کنی
بخوای, بهتر از روزِ اول میشه
فقط کافیه که نگاهش کنی

توسل بر تو

پیغمبران عرش نشین در تحیُرند
بر ساحتِ مقام شما غبطه می خورند

نوح نبی برای مدارایِ سرنوشت
بر بادبان کشتی خود «یاعلی» نوشت

محملت

محملت خوش خرام می آمد
با شُکوه تمام می آمد

محملت بود و خیل استقبال
کم محلی نشد زبانم لال!

شب تجلی مهتاب

 زمینبه لرزه درآمد,شکست کنگره ها

 رهاشدند خلایق ز بند سیطره ها

 شبیکه آتش آتشکده فروکش کرد

 شبیکه خاتمه می یافت رقص دایره ها

 

جرعه ای شراب

ما بادهدر پیاله ی عمار می خوریم

پای ِبساط میثم تمار می خوریم

تنها بهخرج حیدر کرار می خوریم

خرده نگیر!بر درودیوار می خوریم


وداع

بوی فراقمی دهد این گریه های من

ماتمگرفته شال سیاه عزای من

شرمنده ام که ازغم زینب نمرده ام

آقاببخش,درگذرازاین خطای من 

 جگر پاره پاره

اشکهایش به مادرش رفته

 سینه ی پر شراره ای دارد

 نه! به یک طشت اکتفا نکنید

 جگر پاره پاره ای دارد

چادر ببند بر کمرو

چادر ببند بر کمرو انقلاب کن

شام خراب را سر شامی خراب کن

از ما مدافعان حرم انتخاب کن

روی تمام سینه زنانت حساب کن

تفسیر سرخ

 اینان که سنگ سوی تو پرتاب می کنند

 بی حرمتی به آینه را باب می کنند

 درقتلگاه,آن جگر تشنه ی تو را

 بامشک های آب خنک,آب می کنند

خورشید تنور

بوی بهشت می وزد از داخل تنور

 موسی گمان کنم که رسیده به کوه طور

 شبنم کنار ساحل آتش چه می کند؟

 این سیب سرخ داخل آتش چه می کند؟

الشام الشام الشام

ای نیزه دار, آینه بر نیزه می بری

خواهی چگونه از وسط شهر بگذری؟

از کوچه های خلوت آنجا عبور کن

خوب است اندکی به اباالفضل بنگری

دکمه بازگشت به بالا