یادش بخیر

گفتیم کربلا… دلمان بی هوا گرفت
آری دل غریبه و هر آشنا گرفت

یادش بخیر, یک دهه از داغ روضه ها
ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت

غربت بی انتها

ای ابتدای غربت بی انتها فرات
ای شاهد همیشگی ماجرا فرات
با دسته بسته رفتم از این کربلا فرات
با داغ مانده بر دلم از یار رفته ام

شورِ غمِ عشقِ

کاسه ی چشم مرا از آب زمزم پر کنید
کاسه ی خالی من را نیز نم نم پر کنید

من به اینکه روز و شب اینجا بیایم دلخوشم
راضی ام این کاسه را هر بار, کم کم پر کنید

عشقِ حسین بن علی

کاسه ی چشم مرا از آب زمزم پر کنید
کاسه ی خالی من را نیز نم نم پر کنید

من به اینکه روز و شب اینجا بیایم دلخوشم
راضی ام این کاسه را هر بار, کم کم پر کنید

معجرم را بردند

 

معجرم را بردند
رفتی و چادرِ بر روی سرم را بردند

مثل گودالی که
آمدند و همه چیز پدرم را بردند

هیهات منا الذله

ای شیعیان ماییم انوار هدایت
ماییم خورشید سماوات ولایت

ما نور چشم کائنات و ممکناتیم
مائیم اعلیعلت ایجاد خلقت

باران نیزه

خیری به جز از برکت کوثر ندیدیم
ما جز کرم چیزی پسِ این در ندیدم
ما انتخاب دست زهرائیم, پس شکر
ما که به جز خوبی از این مادر ندیدم

غلام خانه ی حیدرم

ای لنگر ثبات زمین و زمان علی
ای آشناتر از همه بر آسمان علی
دریای لطف و مرحمت بی کران علی
جانم فدای نام تو, جان جهان علی

یا ولی الله

شبی میان همین روضه ها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن

درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن

زنده نمودم قیام جدّم

 

 

منم که زنده نمودم خدا پرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را

منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را

شعر مناجات امام رضا(ع)

درد و درمان ما امام رضاست
راحت جان ما امام رضاست
ما غلامان حضرتش هستیم
شاه و سلطان ما امام رضاست

سفره دارد جمع می گردد, گدا را عفو کن

 

#شعر_مناجات_با_خدا

  1. سفره دارد جمع می گردد, گدا را عفو کن

باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم

یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن

دکمه بازگشت به بالا