تکیه گاهِ مؤمنات و مؤمنینِ خویش کرد
دست هایش را گرفت و اصل دینِ خویش کرد
گفت قطعاً جملۂ «من کُنتُ مولا» را بلند
خطبه را خواند و علی(ع) را جانشینِ خویش کرد
تکیه گاهِ مؤمنات و مؤمنینِ خویش کرد
دست هایش را گرفت و اصل دینِ خویش کرد
گفت قطعاً جملۂ «من کُنتُ مولا» را بلند
خطبه را خواند و علی(ع) را جانشینِ خویش کرد
آنکه را حُبِّ علی(ع) نیست به دل، از ما نیست
هرکه شد شیفته ی عشق علی(ع)، تنها نیست
سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم
جز علی(ع) هیچکسی بر دل ما مولا نیست
غرقِ طلوعِ توست، شب انتظار هم
مست از شرابِ رؤیتم؛ اما خمار هم
گلدستهام؛ خراب؛ ولی دائمُالاَذان
ای أشهدت سرودِ لبم در مزار هم
تشنهکامی که لبِ او رَبَّنا برداشته
آب را از چشمهسار مرتضی برداشته
از وضوی او حیات جاودانه می چکد
خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته
میان جام ولا ریخت کیمیا الله
ز عمد مست علی میکند مرا الله
نجف رسیدم و از بوی تاک فهمیدم
که نیست فاصله از پیش یار تا الله
سپاه پلکهایش چند لشکر را تکان میداد
علی با خطبهخوانی قلب منبر را تکان میداد
به وقت زهد سلمان را کرم میکرد و حاتم را
عیار راستگوییاش اباذر را تکان میداد
هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست
زمین لبخند زد صد شاخه گل از خار بالا رفت
کنار برکه وقتی از بلندی یار بالا رفت
خودش را باخت خورشید از خجالت آب شد وقتی
علی(ع) با نور فوق العاده و سرشار بالا رفت
اول ِ ابتدایِ آغاز است
درِ جنت برای او باز است
در مسیرش ملک به پرواز است
همه ی کارهاش اعجاز است
با نام بلند او نوشتیم
از زلفِ کمند او نوشتیم
تلخیم ولی شکر فروشیم
تا از لبِ قند او نوشتیم
هو میکشیم نامِ علی را بیاورند
دیوانههای دامِ علی را بیاورند
میخانه زیر و رو شود از نعرههای مان
یک دُور اگر که جام علی را بیاورند
حال و هوایت را به سر دارم حسابی
آقا هوای یک سفر دارم حسابی
مولا دلم تنگ نجف شد آخر شب
شاهد بخواهی چشم تر دارم حسابی