ماهت آغاز شد و غرق در احسان شده ام
سفره ات پهن شد و شامل غفران شده ام
عبد فرار توام راه بده برگردم
سر به زیر آمده ام, سخت پشیمان شده ام
شعر اعياد و مناسبت ها
ای منتهی رحمت والا محمد
ای جلوه ی لطف خدابر ما محمد
ماذره و خورشید بی همتا محمد
مابنده هستیم و فقط آقا, محمد
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم
بین گدایان هم مسیحی هم مسلمان است
یعنی تمام کار عالم گیر این خانه ست
وقتی که فرموده علی معیار و میزان است
پس او هم انجیل است و هم آیات قرآن است
بنده چون شد وارد وادی ایمان بهتر است
نقش بندد چونکه ایمان بر دل و جان بهتر است
بنده باید انس گیرد با مناجات سحر
نیمه شب اشک و نماز و ذکر و قرآن بهتر است
به من بی نوا محل بدهید
یا که یک قول محتمل بدهید
نفس اماره ام شکستم داد
با خودم فرصت جدل بدهید
از همان بدو تولد ز همه سر بودی
خب تعارف که نداریم تو بهتر بودی
باده نوشان غدیر از نفست حیرانند
تو چه دریای شرابی ؟! تو چه ساغر بودی؟!
بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست
به سرها بگویید سرور علی ست
بگوئـــیـد قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن , که ساقی کوثر علی ست
کامل شد اسلامِ پیغمبر از این دست
دستی نمی آید بالاتر از این دست
از عرش آمد زود چون وحی آخر بود
بیعت بگیرد دشت سرتاسر از این دست
این عطر حرم مست نموده همگان را
تنها نه بشر بلکه همه جانوران را
ابروی هلالی تو ای حضرت دلدار
در بند کشیده همه یوسف صفتان را
باید از جَهلِ عدو تدبیر را بیرون کشید
از نماز و حَجِّشان تَکفیر را بیرون کشید
با نظر کردن به تاریخ و روایات و حدیث
زندگیِّ آن دو گرگِ پیر را بیرون کشید
سخن از خیر بی کرانی که
هرچه دارد نبی از او دارد
پادشاهی که بر ردای تنش
اثر وصله و رفو دارد