چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم
گریه مکن برابرم, آرام خواهرم
دلتنگِ روزهای مدینه شدی, ولی
همراه ماست مادرم, آرام خواهرم
چیزی نمانده تا حرم, آرام خواهرم
گریه مکن برابرم, آرام خواهرم
دلتنگِ روزهای مدینه شدی, ولی
همراه ماست مادرم, آرام خواهرم
زینب چو دید کرب و بلا را دلش گرفت
بانویمان به وسعت دنیا دلش گرفت
حسی غریب در دل او جا گرفت بود
آهی کشید و بعد همانجا دلش گرفت
از وطن راهت کجا افتاده آواره حسین
کشتی از دریا جدا افتاده آواره حسین
دیدی آخر راست شد دلشوره های خواهرت
راه ما در کربلا افتاده آواره حسین
پنجه ی هجر گریبان مرا می خواهد
غُصه گیسوی پریشانِ مرا می خواهد
هجمه ی باد خزان است تبر آورده
همه گل های گلستانِ مرا می خواهد
پنجه ی هجر گریبان مرا می خواهد
غُصه گیسوی پریشانِ مرا می خواهد
هجمه ی باد خزان است تبر آورده
همه گل های گلستانِ مرا می خواهد
زینب چو دید کرببلا را دلش گرفت
بانویمان به وسعت دنیا دلش گرفت
حسی غریب در دل او جا گرفت بود
آهی کشید و بعد همانجا دلش گرفت
چه ها که با دل زینب (س) نکرده این کوفه؟
تو نی سوار و منم کوچه گرد این کوفه
چه سنگها که نشد پرت سوی محمل من
کاروانی پر از ستاره و نور
کاروانی پر از عزیز خدا
کاروانی رسیده از مکه
کاروانی رسیده از بالا
کاروان عشیره ی خورشید
وارد قتلگاه خون شدهاست
کاروانی که محو درمعبود
وارد ورطه ی جنون شدهاست
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)