روی قبرم بنویسید که دور از وطنم
جای سِنّم بنویسید که پیر از مِحنم
بنوسید که غسّاله مرا غسل نداد
بنویسید شبیه پدرم بی کفنم
روی قبرم بنویسید که دور از وطنم
جای سِنّم بنویسید که پیر از مِحنم
بنوسید که غسّاله مرا غسل نداد
بنویسید شبیه پدرم بی کفنم
با پای زخمی اش جلوی سر , بلند شد
آهی کشید و ناله ی دختر بلند شد
عمه رسیـد و زیر بغل هـاش را گرفت
جانش به لب رسیده و آخر بلند شد
با سر افتادم زمین
آنقدر رم کرد ناقه آخر افتادم زمین
دستهایم بسته بود
سعی کردم تا نیفتم بدتر افتادم زمین
خواهری شد نیمه جان این روز ها
بی سپاه و پاسَبان این روز ها
نیست بین شامیا ن انسانیت
کودکان بی خانمان این روز ها
رانده ام از دیده ی مجروح امشب خواب را
میهمان دیده کردم تا سحر مهتاب را
گرچه بی فیض از حضور یار بودم مدتی
کرده ام آرام با یادش دل بی تاب را
از دشت پربلا و مکانش که بگذریم
از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم
یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای
از انحنای قد کمانش که بگذریم
نامم رقیه است نزن ناشناس نیست
صبّم نکن , کنیز خدا ناسپاس نیست
من دختر صغیره سالار زینبم
فحشم نده که منزلتم جز سپاس نیست
بابا بنگر رویِ به هم ریخته ام را
وا کن گره یِ موی به هم ریخته ام را
دیگر رمقی نیست به رویتبگشایم
چشم تر ِ کم سویِ به همریخته ام را
من از فراق تو غم غربت گرفته ام
افسردهو شکسته و محنت گرفته ام
اذندخول دیدن تو گریه کردن است
باگریه برتو اذن عیادت گرفته ام
رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو
دقمی کند بعد از تو و آب آور تو
پایبرهنه سر برهنه روی ناقه
منزلبه منزل من به دنبال سر تو…
بابایاز گل بهترم دیدی چگونه
سیلیزدند بر دخترت در محضر تو
پامیشوم من دست بر دیوار دارم
حالاشدم دیگر شبیه مادر تو
دیدی برای شستو شوی زخم هایم
جانشبه لب می آید هرشب خواهر تو
یادمنرفته هرکسی همراه خود داشت
برروی نی یا دشنه ای بال و پر تو
اصلانپرس ازمن چه کردم معجرم را
منهم نمی پرسم دگر از حنجر تو
با خنده های ساربان یادم می آید
خیرتو…. انگشت تو و انگشتر تو
حلقهزدند نامحرمان دور و بر من
هجدهسر بر روی نی دور و بر تو
از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام
شرمندهام بابا شدم دردسر تو
یاسواره می رسید بال و پرم را می گرفت
یاپیاده می رسید دور و برم را می گرفت
سوزشموی سرم بابا طبیعی گشته است
میرسیداز پشت سر موی سرم را می گرفت
آیینه , آمدی سحری در خرابه ام
خیلی شبیه روی تو شد روی من پدر
تو در تنور رفتی و موی تو کم شده
در بین شعله سوخته گیسوی من پدر