سائل شدن پیش شما خیلی می ارزد
در این حرم دست دعا خیلی می ارزد
از هیبت سلطانی ات لالم دوباره
این گریه های بیصدا خیلی می ارزد
سائل شدن پیش شما خیلی می ارزد
در این حرم دست دعا خیلی می ارزد
از هیبت سلطانی ات لالم دوباره
این گریه های بیصدا خیلی می ارزد
جنس بنجل که گفته اند منم
خوب ها را ز بد سوا کردند
تا به خود آمدیم ، فرصت رفت
ما رسیدیم ، سفره تا کردند
از عشقِ رضا..نبضِ زمان در نوسان است
از برکتِ عشقش…نفسم در هیجان است
وقتی که دلم محفلِ آشوب و هیاهوست
آغوش حرم ،اَمن ترین جای جهان است
ز زهر کینه شرر تا به پیکرت افتاد,
ترک به قامت همچون صنوبرت افتاد,
زغم مدار سماوات حق زهم پاشید,
به محض اینکه عبای تو بر سرت افتاد,
مثل نسیم صبح به عرفان رسیده ایم
وقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم
یک دسته ساختیم و به صحن مطهرش
با نغمه امام رضا جان! رسیده ایم
زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد
میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد
دوباره کوچهی باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد
ما آبرو زِ دَرگهِ سلطان گرفته ایم
سرمایه ی محبّت و ایمان گرفته ایم
ما سائلانِ کوی امامِ کرامتیم
روزی زِ دستِ شاهِ خراسان گرفته ایم
در تکاپوی جنان بودم رسیدم این حرم
در پی دار الامان بودم رسیدم این حرم
روزگار نامناسب با من بی کس نساخت
خسته و قامت کمان بودم رسیدم این حرم
خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست
پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست
پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد
از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست
آمدی در خاک ایران,خاک ایران سبز شد
از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد
ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار
هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد
خادمت پشت در قصر خبر می خواهد
از شب مبهم این فتنه سحر می خواهد
کاش آن خوشه مسموم زبانش می گفت:
لب شیرین تو انگور مگر می خواهد؟
کبوترِ دل من پر زده به سوی خراسان
که آب و دانه یِ خود را بگیرد ازخود سلطان
صدای زائر خسته به گوش شاه رسیده
من آمدم که پناهـم شود امیر غریبان