شعر شهادت حضرت زهرا (س)

این روزها مادر که…

این روزها مادر که رویِ زرد دارد

یک چندوقتی میشود سر درد دارد

گاهی ز تب داغ است و گاه انگار مادر

روحی ندارد بس که دستِ سرد دارد

دوبیت حضرت زهراسلام الله

مسمار…در سوخته…آتش…ماتم

یک زن…در و دیوار…و یک دنیا غم

با لهجه ی درد…داد زد حیدر…وای…

ناموس علی و اینهمه نامحرم…!!!؟

بی مادرتان

بی دلبرتان عید صفایی دارد؟

بی یاورتان عید صفایی دارد؟

یک لحظه تصور کنُ انگه گله کن

بی مادرتان عید صفایی دارد؟

اسماعیل درویشی شانی

 

کوچه های فاطمیه

صد بهار و صد خزان در دیده های فاطمه
سین نه ، هفت آسمان بازیچه های فاطمه
می خورد بر صورتم در بادهای سال نو
بوی اسپند خوشی از روضه های فاطمه

شاعر؟؟؟

حرف دل

مومنان هشیار باشید عید امسال ابتر است

هرچه باشد فاطمیه روضه خوانی بهتر است

گریه و سینه زنی و بیرق و بزم عزا…

جانمی جان – بچه ها- امسال سال مادر است

بدون یار شدم

بدون یار شدم,رفت آنکه یارم بود

همان که وقت غمو غصه غمگسارم بود

از این قنوت و از این دست های سرد تهی

مشخص است که همدار و هم ندارم بود

رباعی های فاطمی

ای نور خدا سرشـــته با آب و گِلَت

ای مـهر علـــی راز هویــدای دلت

این ذکر هزار سالۀ مهدی توست

ای یاس نبی « بِــاَیِّ ذنـب قتلت؟

میزدند مادر را

پشت در میزدند مادر را

بی خبر میزدند مادر را

یک نفر بود پشت در اما . . .

چهل نفر میزدند مادر را 

بای ذنب قتلت

این چـند وقتی که تـنم از کار مـانده 

بر شانه ات ای فضه خیلی بار مانده 

شرمنده ام دیگر دعا کن که بمیرم 

آقـای من بعد از پیـمبر خوار مانده

طعم آتش

ای مادری که طعم آتش را چشیدی

ای مادری که محسن خود را ندیدی 

من زینبم پاسخ بده با این همه زخم

از خانه تا مسجد چگونه می دویدی 

امروز که جز عشق

امروز که جز عشق تو پندار ندارم

جز جان به قدوم تو سزاوار ندارم

اى دلبر من غیر تو دلدار ندارم

با غیر تو اى شیر خدا کار ندارم

امروز روضه

امروز روضه از در و دیوار جاری است

دنیا شبیه مجلس یک سوگواری است

نشنیده اش بگیر,ولی بی دلیل نیست

کار زن جوانی اگر گریه زاری است 

دکمه بازگشت به بالا