شعر شهادت حضرت زهرا (س)

بیداد بود و کینه ها و داد زهرا …

داغ فراق مصطفی کم نیست امّا!!!

 هیزم که آوردندرفت از یاد زهرا

هیزم که آمد حال و روزم زیر و رو شد

لرزید از غم سینه ی اولاد زهرا

خدا کند که بمیریم بعد مادرمان

چه خوب می‌شداگر ما بزرگتر بودیم

شبیه مادرمان یاور پدر بودیم

درون خانه نشستیم و رفت مادرمان

به جای مادرمان کاش پشت در بودیم

چقدر میخ, دلی پر دارد…

رقص آتش به در خانه چه غوغا میکرد

دود و خاکستر و خون معرکه برپا می کرد

بند بردست, کسی, ناله ی جانسوزی داشت

هق هق خامُش او لعن به دنیا می کرد

مشکی به تن کنیم

باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم 

باید زداغ او دل خود پرمحن کنیم 


باید جان دهیم در این فاطمیه ها 

باید که یک دهه فقط از او سخن کنیم 

مصیبت

بهـر فـدانمـودن جـان سـر بیـاورید

تـا کـه رویـم مدیـنـه همـه پـر بیاورید

هیـزم بیـاورنـد بـه در خـانـه ی علی

مـژگـانـی ازمـصیـبـت او  تـر بیاورید

خدارحم کند

شهر آبستن غم هاست خدا رحم کند

شهر این بار چه غوغاست خدارحم کند

بوی دود است که پیچیده , کجا میسوزد؟

نکند خانه ی مولاست خدا رحم کند

ممکن نبود شال علی را رها کنم

وقتی گرفت شعله ز من پرّ و بال را

دیدم به صحن خانه خود قیل و قال را

گیرم نبود فاطمه دُردانه رسول

آتش که می زدند حرم ذوالجلال را

کشف جدید

زانو بغل گرفته ام و مات چشم تو

یعنی منم تلاطم اوقات چشم تو 

می میرم و دوباره مرا زنده می کند

این رفتن و نرفتن نیات چشم تو

سلام پدربی جواب شدمادر

تمام شمع وجود تو آب شد مادر

دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر

گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد

بهشت آرزوی ما خراب شد مادر

روضه خوانی

رفتی شکست دست و دل آسمانی ام

رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام

رفتی و باز شد همه دست های پست

بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام

اینچنین بعد از تو "غربت" نیز معنا میشود

اینچنین بعد از تو “غربت” نیز معنا میشود

چاه,تنها محرم یک مرد تنها میشود
هیچکس در پشت حیدر نیست دیگر,فاطمه!

بعد تو حتی نماز او فرادی میشود

در پیچ کوچه بود, که ولگرد ِ لعنتی…

در پیچ کوچه بود, که ولگرد ِ لعنتی…

با سنگ زد به آینه, بی درد ِ لعنتی

دیدم به جنگ مادر رنجورم آمده !

فریاد می زدم :« برو نامرد ِ لعنتی»

دکمه بازگشت به بالا