شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نگاه آینه وارت چرا کبود شده

نگاه میکنی ام منتها کبود شده

دو پلک بی رمقت را ببند و باز نکن

چرا که هر مژه ات گوئیا کبود شده

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

چندیست ماه از آسمانش رو گرقته
با درد و غمها و مصیبت خو گرفته

گیسوی زینب را به سختی شانه میزد
آهسته آهسته ولی بازو گرفته

شعر روضه حضرت زهرا(س)

پس از مصیبت در, در بدر شدم , مادر

همین که از خبرت با خبر شدم مادر

نوشته اند : چهل تن به یک نفر من هم

اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

بی بی سلام آمدم امشب عیادتت
باران شوم برای تو و داغ غربتت

بی بی سلام با غم حیدر چه می کنی
با گریه های هِجر پیمبر چه می کنی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

داغ تو را بهانه گرفتم گریستم
از قبر تو نشانه گرفتم گریستم

یک گوشه از محلّه ی غم آشنای تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

نیست در زانوی من تاب و توانی فاطمه
کاش می شد بیشتر پیشم بمانی فاطمه

نیمه شب با سرفه های گاه و بی گاهت مدام
دخترت را پای بستر می نشانی فاطمه

شعر روضه حضرت زهرتا(س)

با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود
عریان به روی خاک بیابان رها شود

با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه
با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دوباره یاد قدیما میکنم
خونه رو برات مهیا میکنم
وقتی از راه میرسی غصه نخور
من خودم درو به روت وا میکنم

شعر روضه حضرت زهرا(س)

بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد
آرام تا این شمع از سوسو نیافتد

پروانه بود و دورِ مادر چرخ می‌زد
حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

کمکم کن که مضطرم فضه
شد لگد مال پیکرم فضه
عجله کن بیا عزیز من
چادرم را بکش سرم فضه

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چشماشو بست چشمای من رو تر کرد
رفت و منِ بی کس و خون ْجگر کرد
آسمونم دلش برام کباب شـد
بِدون من همسفرم , سفر کرد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

می نویسم به چشمِ تَر مادر
می نویسم به رویِ دَر مادر
با همین پاره یِ جگر مادر
سوختم از سکوت اگر مادر
می نویسم مرا بِبَر مادر

دکمه بازگشت به بالا