شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خانه ی امن الهی بود و “در” لازم نداشـت
“در”حریمِ صاحبِ تیغ دو سر, لازم نداشـت

فاطمه از فرط گریه روز و شب سردرد داشت
پـــس , زمان بارداری دردسـر لازم نداشت

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

این ذات مبتلای تو…یا مرتضی علی
فانیست در بقای تو…یا مرتضی علی

حوریه بودم و به چنین شکلم آفرید
تنها خدا برای تو یا مرتضی علی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

تو که در سینه خود سوره کوثر داری
بوسه بر دست خود از لعل پیمبر داری

تو همان سیب بهشتی که پیمبر بوئید
دامنی چون گل ریحانه معطر داری

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ناله های زخمی پروانه می لرزد چرا
یک کبوتر در میان لانه می لرزد چرا

جمع زهرا با علی میخانه می گردد فقط
فاطمه حرفی بزن پیمانه می لرزد چرا

شعر شروع فاطمیه

به نام سوره ی کوثر به عصمت مادر
به نام زینب کبری , شکوه سر تا سر

شروع شد غم کوچه , درست آنجا که…
شکست هیبت مردی به سختی حیدر

علم مُنَجمین

ای هم نوای غربت تو عندلیب ها
خاکی ترین نگین بقیع غریب ها
ای پنجمین معلم دین, باقرالعلوم
شاگرد مکتبت علما و ادیب ها

مزار خاکی

هر جا کلاس درس شما برگزار شد
با شور و شوق روح الامین رهسپار شد
هر حرف غیر حرف شما فانی است, شکر
حرف شماست بین کتب ماندگار شد

شد غروب

نینوا را سوزاند
ناله ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند

به عبا پیچیدم
می کشم آه,همین آه عبا را سوزاند

مدینه

روز محشر که هیچکس جز حق
بر دل و دین گواه و ناظر نیست
مدّعی ام که مذهبم غیر از
قالَ صادق و قالَ باقر نیست

ته گودال

از گلو ناله ی مرغ سحری افتاده
پی آن ناله دل دربدری افتاده
پسری دید که از زینِ به زهر آغشته
گوشه ی حجره دوباره پدری افتاده

مشهور

من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی و ملقب به باقرم
گنجینه ی علوم الهی است سینه ام
از نسل سفره دار کریم مدینه ام

باورم نیست

عاقبت آه کشیدم نفسِ آخـر را
نفسِ سوخته از خاطره ای پرپر را
روضه خوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضه یِ آن همه گُل,آن همه نیلوفر را

دکمه بازگشت به بالا