دعـا بس اسـت عـزیـزم بـرای همسایه
کمی دعـا به خودت کن به جـای همسایه
بـرای تک تکشان مغفـرت طلب کـردی
ولـی بـه روت درآمـد صـدای همسایه
دعـا بس اسـت عـزیـزم بـرای همسایه
کمی دعـا به خودت کن به جـای همسایه
بـرای تک تکشان مغفـرت طلب کـردی
ولـی بـه روت درآمـد صـدای همسایه
رسید لحظه ی غسل گل جوان علی
چه تازه گشته دوباره غم نهان علی
خدا نمانده توانی به بازوان علی
و خیره مانده به تابوت دیدگان علی
علی بود صدف عشق و گوهرش زهراست
علی است اهل کسائی که محورش زهراست
علی است صاحب بیت شرافت و عظمت
علی ابوالحسنین است و همسرش زهراست
سلام, آمده ام تا سفارشی بدهم
دری بساز برایم دوباره؛ ای نجار
دری که کنده نگردد به ضربۀ لگدی
دری مقاوم و محکم ز بهترین الوار
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
هر چه این جا هست چشمان مرا خون کرده است
رنگ این دیوار خانه یک طرف, در یک طرف
در سرش خیره سری فکر خیانت دارد
دست سنگین کسی میل جنایت دارد
یک نفر نیست بگوید مزن این قدر لگد
پشت در حضرت زهراست خجالت دارد
زلال آینه ها را به گریه آوردی
شکوه عرش علا را به گریه آوردی
من الهزیز جهنم الی حظیظ بهشت
تو از کجا به کجارا به گریه آوردی
هی بال بال می زند این روز آخری
گشته هوای خانه مادر کبوتری
آغوش باز کرده به دنبال بچه هاست
گل کرده باز در دلش احساس مادری
به التماس نگاه یتیم های خودت
به دستهای کریمانه ی دعای خودت
بیا دوباره دعاکن ولی برای خودت
برای پهلو و بازو و دست و پای خودت
بیتوبرای حیدرکرار سخت است
وقتیکه درخانه نباشد یارسخت است
تقسیمکارت رابه من بسپار زهرا
بااینتن مجروح قطعاً کارسخت است
نصف شب این کیست روی شانه هایبوتراب
می رود تا آسمان با های های بوتراب
این چه بغض سرگرانی هست در بیم وسکوت
می فشارد وسعت سنگین نای بوتراب
قلبیپر از اندوه و جراحت دارد
ازغربت مرتضی مصیبت دارد
آن روزخودش غسل شهادت می کرد
می گفتکه زخم کهنه زحمت دارد