گوشه ی دنجی نشسته روضه خوانی می کند
با حروفی قد شکسته روضه خوانی می کند
نذر اشک جاریش تنها حسین است و حسین
دل ز غیر او گسسته روضه خوانی می کند
گوشه ی دنجی نشسته روضه خوانی می کند
با حروفی قد شکسته روضه خوانی می کند
نذر اشک جاریش تنها حسین است و حسین
دل ز غیر او گسسته روضه خوانی می کند
عزابگیر بقیع روضه خوان تو رفته
زبان بگیر به شیون زبان تورفته
صدای وای حسینش به گوش می آید
اگرچه صاحب آه و فغان تو رفته
وقتی که با صدای رسا گریه میکند
گویا تمام کرب و بلا گریه میکند
راحت بخواب مشک تو خالی نمانده است
مادر نشسته مشک تو را گریه میکند
هرکجا صحبت ادب باشد
نام ام البنین میان آید
امتحان کرده ام و می گویم
که دعایش عجیب می گیرد
عزابگیر بقیع روضه خوان تو رفته
زبان بگیر به شیون زبان تورفته
صدای وای حسینش به گوش می آید
اگرچه صاحب آه و فغان تو رفته
خاک بقیع و صورت غمهای کربلا
انگشت و نقش قصِّه ی صحرای کربلا
امُّ البنین بی پسر و روضه های سر
امُّ البنین و غصِّه ی سقّای کربلا
رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟
بعداز توکیست تاکه برایم سپر شود؟
الانمغیره آمد ازاینجا عبور کرد
می خواستتادوباره حسن خونجگر شود
رفتی میان غصه مراجاگذاشتی
مارادراوج غم تک تنهاگذاشتی
برداشت یتوبار خودت رازبسترو
آن رابروی شانه بابا گذاشتی
من مادری هستم سراپا شور و احساس
من رنگ و بو دارم ز باغ سوسن و یاس
دامان من مهد شقایقهای عشق است
اشک دو چشمم رشک هر صهبای عشق است
نگاه پیر تو انبوه ی از ملک دارد
چقدر چین و چروک رخت ترک دارد ؟!!
چقدر پیر شدی غصه پیرتان کرده ؟؟
بگو که گریه یتان ریشه در فدک دارد