هرکه یکجور قسمتی دارد
سامرایتوغربتی دارد
خوش بهحال کسی که نوکر توست
واقعاچهسعادتی دارد!
رفتی تو ولی پسر,عزاداری کرد
تنها نه پسر,بشر عزاداری کرد
مظلوم وغریب گرچه شهیدت کردند
بهر تو ولی خواهر عزاداری کرد
بی تو شد حجره ی من کلبه ی احـزانچه کنم
روز و شب بـا غم سـوزنده ی هجـران چه کنم
گـاه در حجـره و گـه مسجـد و گـهشهـر و دیـار
بـه رهت در بـه در و بـی سـر و سـامان چه کنم
بالاتراز این هاست لوایی که تو داری
خورشیددمیده ز عبایی که تو داری
ازبنده نوازی و عطایی که تو داری
آقای جهان است گدایی که تو داری
دسته دسته فرشته ها هر شب
بر تو عرض سلام می کردند
و بزرگان آسمانی ها
پیش تو احترام می کردند
دست اگر بست,دگر جان به خطر می افتد
بال پروانه اگر بست,دگر می افتد
نام او باز “علی” بود و حکایت این است
دست و پا بسته شد و بین گذر می افتد
روحی فداک حضرت خورشید بی نقاب
عالیجناب , حضرت هادی مستطاب
ما را قبول کن تو به شغل کبوتری
بر روی بال خسته بزن مهر نوکری
نشست مرد و به دامن گرفت دختر را
چشید طعم نفس های گرم مادر را
چگونه لب به وصیت گشاید او این دم
چگونه بار ببندد وداع آخر را
ای اهل جهان همه مرا بشناسید
زین پس همتان “نقی” صدایم بزنید
این نام جهانی شده شُکْرالِلّه
تاکور شود هرآنکه نتواند دید
داود رحیمی
بانو همه جا نام شما عقده گشاست
مسکین تو از قید غم و غصه رهاست
درخانه سگ پری نیاید هرگز
تزویج تو باخلیفه از ریشه خطاست
سید مجتبی شجاع
هرکس به جهان تو ثناکرده بسی
خشنود دل فاطمه را کرده بسی
ای دختر با وقار زهرا و علی
درحق تو تاریخ جفا کرده بسی
سید مجتبی شجاع