بالاتراز این هاست لوایی که تو داری
خورشیددمیده ز عبایی که تو داری
ازبنده نوازی و عطایی که تو داری
آقای جهان است گدایی که تو داری
بالاتراز این هاست لوایی که تو داری
خورشیددمیده ز عبایی که تو داری
ازبنده نوازی و عطایی که تو داری
آقای جهان است گدایی که تو داری
دسته دسته فرشته ها هر شب
بر تو عرض سلام می کردند
و بزرگان آسمانی ها
پیش تو احترام می کردند
السلام علیک یا مولا
عالمی را غریبیت کشته
ای غریب غروب سامرا
عالمی را غریبیت کشته
دست اگر بست,دگر جان به خطر می افتد
بال پروانه اگر بست,دگر می افتد
نام او باز “علی” بود و حکایت این است
دست و پا بسته شد و بین گذر می افتد
عمریست گدایِ عشق وبیمار توایم
تا آخر عمر هم گرفتارتوایم
تا چشم حرام زادگان کورشود
ما این دهه را فقط عزادار توایم
وحیدمحمدی
مانندِ بقیع,سامرا پرپرِ کیست؟
این غربتِ پنج گوشه,غم پرورِ کیست؟
وقتی که “غم” است گوشه ی دیگرِ آن,
شش گوشه ی این ضریح,یادآورِ کیست؟
عارفه دهقانی