سعید مرادی

پیکر لاله

پیکر لاله پر از نیزه و خنجر شده بود
گریه ی اهل حرم چند برابر شده بود

پسر شیر جمل بود و رجز خواند ولی
تیرها قسمت آن سرو دلاور شده بود

بال و پرم سوخت

دیشب تمام بال و پرم سوخت ای عمو
در بین شعله موی سرم سوخت ای عمو

آتش به جان خیمه که افتاد در غروب
دیدم تمام دور و برم سوخت ای عمو

یا بنت الحسین(ع)

آمدی تا با سر خونی تو سامان بگیرم
خون حلقوم تورا با گوشه دامان بگیرم

جان من برلب رسید از بس کتک خوردم پیاپی
چشم خود را بازکن شاید دوباره جان بگیرم

حسین من

هرچه با دا باد من با قلب ویران خوشترم
بی قرارم با همین حال پریشان خوشترم

کعبه و بتخانه و دیر و کلیسا با شما
من که درمیخانه با جام فراوان خوشترم

ای مهربان

امشب برای من در میخانه جا بگیر
ای مهربان تر از همه دست مرا بگیر

بار گناه و روی سیاه مرا ببین
قلب مرا ازین همه جرم و خطا بگیر

حی علی العزا

امشب تمام عالم معنا عزا گرفت
باغ بهشت و حوری و طوبی عزا گرفت

نوج نبی که نوحه گرفت از غم شما
عیسی به سینه میزد و موسی عزا گرفت

غم عشقت

بیا که با غم عشقت به آسمان برسم
به باغ نسترن و یاس و بوستان برسم

منی که دل به هوای وصال خوش کردم
بیا که در شب هجران به آستان برسم

نگار دشت بلا

امشب نگار دشت بلا سر بریده شد
پشت و پناه اهل ولا سر بریده شد

در خاک و خون نشسته تمامی لاله
اینجا گلوی لاله جدا سر بریده شد

حسین من

آمدی تا با سر خونی تو سامان بگیرم
خون حلقوم تو را با گوشه دامان بگیرم

جان من بر لب رسید از بس کتک خوردم پیاپی
چشم خود را باز کن شاید دوباره جان بگیرم

شاه کربلا

لشکر دشمن سپاه بی‌شمار آورده بود
راس شاه کربلا را نی‌سوار آورده‌اند

لشکر تزویر و مکر و حیله و رنگ و ریا
خیزران را بهر لب‌های نگار آورده‌اند

ای که از کنج لبت آیات کوثر ریخته

ای که از کنج لبت آیات کوثر ریخته
ای که از آب وضویت دُر و گوهر ریخته

ای که از حسن رخت آیات قرآن میچکد
ای که از خاک قدمهای تو زیور ریخته

آیه ی انا فتحنای قیام کربلا

آیه ی انا فتحنای قیام کربلا
آیت الله معظم سید ارض و سما
حضرت ذخرالحسین آیینه لطف خدا
یابن قتال العرب یابن علی المرتضی

دکمه بازگشت به بالا