شعر اهل بیت

گوشه چشم

یک گوشه چشم بر دلِ ما تا کند حسین
ما را شبیهِ اکبرش آقا کند حسین

پای غمش جوانیِ خود را گذاشتیم
تا خاکمان به مقدمِ زهرا کند حسین

مریض عشق تو ایم

بدون واسطه در محضر خدا نرویم
مریض عشق تو ایم و پِیِ دوا نرویم

بهای دیدن صحنت مگر به دینار است
که با گران شدنش سمت کربلا نرویم

اشک ریزد

هر لحظه در سکوت غمت داد می زند
بغضی که از فراق تو فریاد می زند

اینکه تو نیستی و به ما طعنه می زنند
بر آتش نبودن تو باد می زند

آمد یادم

دست بردم به گلو حنجرت آمد یادم
سر تکان دادم و بر نی سرت آمد یادم

یا بنی…چقدر مادر تو گفت و گریست
دم گودال دم مادرت آمد یادم

یاحسین

پرچمت سایه روی سر این نوکرهاست
بال جبریل امین شهپر این نوکرهاست
گر برادر شده ام باهمه سینه زنان
چون که زهراهمه جا مادر این نوکرهاست

من دلخسته

دیر آمدی اجل دلم از غصه آب شد
یک کوه غم بروی سر من خراب شد

دنیا نساخت با من دلخسته,سوختم
قلبم ز خاطرات جوانی کباب شد

هوس کرببلا

لحظه در لحظه در این راه بلا میریزد
زخم یک بام ز سنگ دو هوا میریزد

هر که دارد هوس کرببلا گریه کند
اشک خون منتقم آل عبا میریزد

آقای من

معصیت کار هستم و حجب و حیایم کم شده
غرقِ در دنیا شدم حالِ دعایم کم شده

چشم من از بس به دنبال هوس رفته ببین
در میان روضه آقا گریه هایم کم شده

روضه‌ی غم

با خط به خطِ روضه‌ی غم گریه کردیم
ما با “مُقرم” هر مُحرم گریه کردیم

در گوشه ای خلوت کنارِ هم نشستیم
دور از همه همراهِ با هم گریه کردیم

تربت اعلا

خاکی که بوسه زد به قدوم شما حسین
شد تا به حشر تربت اعلای ما حسین

عشقت امانتی خدا بین قلب ماست
چه منتی‌ گذاشته بر ما خدا!حسین..

نگاه زینب

خیال کن سر نی آفتاب هم باشد
نگاه زینب تو بی نقاب هم باشد

خیال کن که رقیه چه می کشد بی تو
سوال هاش اگر بی جواب هم باشد

یوسف کنعان

مانند ابر پیش یتیمان گریسته
مردی که پای غصه ی جانان گریسته

هر لحظه زندگی خودش را حسین دید
با این حساب از دل و از جان گریسته

دکمه بازگشت به بالا