شعر محرم و صفر

مادر شهید شدم

جز این دو میوه قلبم ثمر نداشته ام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام

برای اینکه شبیه تو بی کفن باشند
برایشان کفن از خانه برنداشته ام

این اشک های قیمتی

از بس حسین بخشش بسیار می کند
لطفش مرا همیشه بدهکار می کند
این اشک های قیمتی روضه های او
خیلی برای عاقبتم کار می کند

نوه ی فاطمه بودم

با من و عمر ِکَمَم دست زمان بد تا کرد

موقع قد کشی ام بود که پشتم تا کرد

دورهایت زدی و نوبت ما شد امشب

چشم کم سوی مرا آمدنت بینا کرد

ابتا یا حسین

پوشیه نیست سرو روم شدیداً زخم است
خسته ام بال پرستوم شدیداً زخم است

خوبی معجرم این بود که مویم نکشند
نزنی دست به گیسوم شدیدا زخم است

ولدی علی

زخم های جـگرم بیشتر از پیکر تو
این بلا بر سر من آمده یا بر سرِ تو

نا امید آمدم و هِیْ به خودم می گویم
نخوری غصه که این نیست علی اکبر تو

نوحوا علی الحسین

تا که نشست بر سر دیـوار پرچـمت
سایه فکنـد بـر دل عشـــاق مـاتمت

آمد ندا ز عرش که: “نوحوا علی الحسین”
مقتـل نـزول کرد در آیـات مریمت

نام تو می برم خدا را شکر
سائل این درم خدا را شکر
در حریم تو مادرت زهرا
داده بال و پرم خدا را شکر

گریه لازم هستیم

صد شکر که از راه محرم آمد
از هر سر کوچه نوحه و دم آمد
هر کس که رسیده زیر پرچم آمد
لاتی وسط دسته ی ماتم آمد.

حسین جانم

به باده اشک فشاندم, شراب از آب در آمد
به آب نام تو خواندم,گلاب از آب در آمد

به لطف “حُبّ” شما در حساب دفتری ام باز
گناه کردم و دیدم ثواب از آب درآمد

نذر خون خدا

سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است

دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور
حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود, غرق شور

بیرق و پرچم

غصه و غم خلق شد هر دو جهان را غم گرفت
از غم تو قلب مخلوقات در عالم گرفت

قبل خلقت روضه خواند و در گل آدم دمید
پس خدا اول برای روضه تو دم گرفت

کاشف الغم شد حسین

رونق هر صبح و هر شام محرم شد حسین
بازدم شد یاابوفاضل ولی دم شد حسین
نام او با هر دل آشفته بازی میکند
بهترین نقش و نگار روی پرچم شد حسین

دکمه بازگشت به بالا