میچکد از شوق وقتی اشک نم نم در نجف
با دم او میرود از سینه ها غم در نجف
درد اگر داری برو دنبال درمان کربلا
زخم اگر داری بیا دنبال مرهم در نجف
میچکد از شوق وقتی اشک نم نم در نجف
با دم او میرود از سینه ها غم در نجف
درد اگر داری برو دنبال درمان کربلا
زخم اگر داری بیا دنبال مرهم در نجف
روی خاک افتاده بودم.،نردبان میخواستم
هم زمین میخواستم هم آسمان میخواستم
گاه در افلاک وگاهی نیز در اعماق خاک
این دو را یک عمر یک خط در میان میخواستم
به اذن کوثر تو میزنم به ایوان دست
نمی زنند بدون وضو به قران دست
کسی که پاک نگشته ست با شراب ضریح
به آب دل نکند خوش ،بشوید از جان دست
سرخوش از جـــامِ میِ لَم یزلـی می گویم
سر اگر خواست غمی نیست بَلی می گویم
بیخود از خود شده با صوتِ جلی می گویم
صد و ده بـــار ” الهی به علی ” می گویم
ازشام ها گریخت شمیم تو یاعلی
ایام شد تهی ز نسیم تو یاعلی
گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
با آن که کس نبود سهیم تو یاعلی
خوش آن زبان که شب و روز یاعلی گوید
به هر بهانه سخن گفت، با علی گوید
ز مصطفی که علی دوست تر نمیابیم
همیشه حضرت بدرالدجی علی گوید
شعر اول به احترام علی
میکند سجده بر مقام علی
هرچه دارد به جز خدایی را
کرده یکجا خدا به نام علی
در شجاعت بی نظیر و در سَخا همتا ندارد
از امیرالمؤمنین بهتر کسی دنیا ندارد
هر که محبوبش علی باشد شده محبوبِ خالق
هر که دور از حیدرِ کرّار شد رب را ندارد
علی شبیه کسی نیست جز خداوندش
همان خدا که نبودهست و نیست مانندش
کسی که حبل خدا بوده، هست و خواهد بود
کسی که هر چه شود با خداست پیوندش
برای طوف نجف واژه ها قطار شدند
به یمن مدح علی ،جمله رستگار شدند
حدیث منزلت بوتراب را گفتند
به سوی خانه خورشید رهسپار شدند
اگرچه جای پایش در زمین است
صدایش جاری از عرش برین است
هرآنچه خواستید از او بپرسید
به افلاک آشناتر از زمین است
خدا میخواست چشمِ او فقط عینالیقین باشد
خدا میخواست دستِ او فقط حَبلالمَتین باشد
خدا میخواست تیغِ او میانِ کُفر و دین باشد
خدا میخواست نامِ او به نامِ خود قَرین باشد