شعر مدح اهل بیت

یا جواد الائمه

باز هم حرف کریم آمد وسط..احیا شدم
قطره بودم قطره ای که واصلِ دریا شدم

بی سرو سامانی ام را هیچ کس دیگر ندید
با نگاهی قدکشیدم سرورِ دنیا شدم..

نهمین خورشیدِ تابان

بسته ام دل را به آقایی که خیلی آشناست
حامی اِبنُ السبیل و یاورِ هر بینواست

نهمین خورشیدِ تابان ست در عرشِ خدا
نهمین آئینه دارِ حضرت خیرالوراست

تا حشر پرچمش بالاست

دمی که جمله مکاتب غروب خواهد کرد
اذان صبح قیامت علی والله ست

تمام بیرقشان متهم به نابودی است
فقط علیست که تا حشر پرچمش بالاست

نور خدا

هر جا که هست نور خدا ، سایه اش علی است
اقرار کرده کعبه که سرمایه اش علی است

قافِ جهان به روی عمودی امان گرفت
عرشی که آفریده شده ، پایه اش علی است

جلوهء ذات احد

ای هزاران جلوهء ذات احد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی

هرچه یا حیدر نوشتم می شود یا فاطمه
هرچه یا زهرا نوشتم می شود یا مرتضی

علی جانم

در سینه ی امواج حس جذر ومد نیست
موجی که ما را راهی ساحل کند نیست

ما بی نهایت دوستت داریم مولا
قلبی که جای توست جای دیو ودد نیست

یا علی

باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست
بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست

بعد از خدا و بعد رسول خدا، علی
ساقی است گر شراب نداری بیا که هست

جواد بن الجواد

آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش می کند لطف زیادت

آقا منم… آن رختْ پاره… پا برهنه…
آن شب ، شب جمعه مرا که هست یادت!

یا علی

هیچ از آن جمال نتوان گفت
چه بگویم ؟! مثال نتوان گفت

کیست آن ذات خارج از ادراک؟
پاسخ این سوال نتوان گفت

قبله ی دیگر علی ست

می دهد کعبه نشانــی قبله ی دیگر علی ست
سجده کن پروردگاری را که مایل بر علی ست

در حیاطِ صحنِ او خورده ست خِضـر آبِ حیات
سُرمه کن خاکِ نجف را چشمه ی کوثر علی ست

یا علی

تا نظر بر این دل پر التهابم می کنی
با نوای دلنشین خویش خوابم می کنی

مطمئنم با نگاهی این شب قدر ای علی ع
تو حسابم می کنی و مستجابم می کنی

با یاد عشقت

نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد

قلب من با یاد عشقت می‌زد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد

دکمه بازگشت به بالا