شعر مدح حسن ابن علی

ما اهل بارانیم

ما اهل بارانیم و اهل روضه هاییم

عمریست محتاج گداهای شماییم

 

آواره های کوچه ی حُسن بهاریم

کاسه بدست سفره های هل اتاییم

عاشق شدن

عاشق شدن ز خیمه ی لیلا شروع شده است

دیوانگی ز دامن صحرا شروع شده است

مجنون شدیم و دربدرکوچه ها شدیم

آوارگی ما  هم ازاینجا شروع شده است

صدای شر شر باران

صدای شر شر باران شعر می آید

کسی دوباره به ایوانشعر می آید

غزل ,قصیده, نمیدانم,این که در راه است

چقدر ساده به دیوان شعرمی آید

روزی حسینی

روزی حسینی, حسنی دارم و بس
درمملکت ری وطنی دارم و بس

عشاق ره عشق سبکبال ترند
من نیز فقط پیرهنی دارم و بس

تمثال

دیشب به مناجات چو اعمال کشیدم

بر دوش گران باری یک سالکشیدم

در گوشه تنهایی خود غرقشدم من

از ترس زبان دست ز هرقال کشیدم

زنده ی نسیم مسیحا دم تو

اول تو راسرشته و انسان درست کرد

شرح تو رانوشته و قرآن درست کرد

بعداً گِل اضافیتان را افاضه کرد

تا از من خراب مسلمان درست کرد

دفتر خاطرات

جانشین غریب مولا بود

پسر مهربان زهرا بود

یل بی های و هوی صفین و

شیر بی ادعای دنیا بود

مشق عشق

 *هر شب به دفتر دل خود حک کنم حسین

استاد من نداده به من مشق دیگری*

بر سینه میزنم که مبادا درون آن

غیر از حسین خانه کند عشق دیگری

محسن نورپور

 

وصف ذات

در وصف ذات, صحبت ما احتیاج نیست  

  زیرا که در صفات خدا «احتیاج» نیست

باید به بال رفت و درآورد گیوه را

در بارگاه قرب تو پا احتیاج نیست

کریم اهل بیت

نمک خانه زهراست حسن
باعث خلقت دنیاست حسن
پسر ارشد سردار حنین
بازوانش چه تواناست حسن

دکمه بازگشت به بالا