شعر مدح سید الشهداء

حسین جان

دنیا مرا اذیت اگر بی شمار کرد
کشتیِ شاه آمد و ما را سوار کرد

او عهده دار مردم بی دست و پا شده
باید به سیدالشهدا افتخار کرد

حسین جان

کسی که گریه کن تو شده مسلمان است
که دوست داشتن تو دلیل ایمان است

دلم گرفته که امروز سیر گریه کنم
به جان ابر که حرفش همیشه باران است

کنج حرمت

“زیر علمت امن ترین جای جهان است”
کنج حرمت قبلهء دل کهف امان است

سودای تو ما را به جنون برده ، نظر کن
حال دل دیوانه ز رخساره عیان است

پروانه ایم

پروانه ایم..،از شمع، استدعای ما شاهد
غم پروریم،اندوه جان‌فرسای ما شاهد

از هرچه غیر عشق تو بیزارِ بیزاریم
بی اعتنا بودن به این دنیای ما شاهد

حُبُّ الحُسَین أجَنّنی

وقتــی(زُهیر) ساختن است عادتِ حسین
هست عاقبت به خیری ما حاجتِ حسین

رویش سپید باد چونان گیـسوی(حبیـب)
هرکس گذاشت عُـمْر ، پی خدمتِ حسین

عزیزم حسین

تویی دریای بی پهنای خِلقَت..،ما نَم‌َت هستیم
تو بیش از ظرفیت‌های وجودی،ما کم‌َت هستیم

ملالی نیست..،ما را حبس کن در پیله‌ی داغت
که این پروانه‌بودن را بدهکار غم‌َت هستیم

فراق کربلا

زندگی تلفیق شیرینی از اشک و خنده هاست
اشک، اصل روزگار از همه دل کنده هاست

از همه دل کنده ها آغوش را حس می کنند
کربلا آغوش گرم از حسین آکنده هاست

لب تشنه ام

مانده است ز فرصتم دراین دنیا کم
لب تشنه ام و بضاعت دریا کم

روضه است پناه ما، بیا از سر ما..
یارب مکن این سایه ی طوبا را کم

یاحسین

شیرین شود به بُردن نام تو کام ما
این یاحسین ماست شراب مدام ما

تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم…
زهرا به یاد خویش سپرده‌است نام ما

مستحقم سائلم

مستحقم سائلم بی چیزم و دستم دراز
التماست می کنم در روی من بگشای باز

آبرویم رفت رسوا گشتم و خار و خفیف
هر کجا بردم به غیر از خانه ات روی نیاز

گریه بر حسین

تا داشت باز میشد باب رفاقت ما
گفتند سفره جمع است..کم بود فرصت ما

امشب شب وداع است گریه زیاد داریم
ساقی جوابمان ‌کرد تا گشت نوبت ما

یا امام رئوف

گر چه از دست شما خواهم دوا را بیشتر
بیشتر خواهی اگر خواهم بلا را بیشتر

چون تو سلطانی در این وادی ز هر پست و مقام
دوست دارم رتبه و شان گدا را بیشتر

دکمه بازگشت به بالا