شعر مدح

العفو

سفره داری که به من اذن ضیافت داده
بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده

ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی
رمضان آمده و حق به تو فرصت داده

رحمت واسعه

آنقدر که حیله دیده ام آقا جان
از غیر تو دل بریده ام آقا جان

با تو همه عاقبت بخیرند حسین
با تو به جنان رسیده ام آقا جان

عشق علی

زاهد نماز همچو گنهکار بشکند
در خلوتی که توبه ی هُشیار بشکند

روز حساب نزد امیر ست شیخ شهر
باید دهان خویش ز گفتار بشکند

وارث سـردار حـُنـِین

پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین

قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین

آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است

نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین

خمارم من

خمارم من خمار باده های زیر ایوانش
مرا شکری است تا هم رشته هستم با خمارانش

نوشتن,آب,بابا را سگ کویش به من آموخت
کسی که صد چو عیسی میشود طفل دبستانش

یا مهدی

نگو که نیست بگو دیدها خطا دارد
به هر کجا بروی نور, ردّپا دارد

دروغ بسته به خورشید قاری غیبت
که نصّ اَشرَقتِ الارض, ماجرا دارد

رتّل القران

رتّل القران امّا باده را ترتیل کن
روزگار دشمنت را سرگذشت فیل کن

از سیاهی ها ببر اندیشه ی پیکار و پس
آیه نصرُ منَ اَلله را خودت تاویل کن

نخل رفیع آل عبا

ای برتر از تمام زمین و زمان علی

وی جایگاه عرشی تو جاودان علی

ای مهر تو فروغ همه آسمان علی

دارد ز پاکی ات دل دریا نشان علی

رعنا علی اکبر

والا علی اکبر
زیبا علی,غوغا علی,رعنا علی اکبر

باد موافق را
با گیسویش انداخته از پا علی اکبر

یا ابوفاضل مدد

روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود

هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود

هجران

در آینه قیل و قال را میبینم
یک آدم بی خیال را میبینم
این جمعه اگر گناه را ترک کنم
قطع به یقین وصال را میبینم

حاجات دل

باب الحوائج شد اگر موسی بن جعفر
حاجات دل بستند بر موسی بن جعفر

برعکس شد در بین سائل های خبره
شد مبتدا:حاجت,خبر:موسی بن جعفر

دکمه بازگشت به بالا