شعر مناجات امام حسین

بگذار تا بگریم

توفیق اشک با تو ، باران روضه با من
(بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران)

گفتی که بی سپاهی من آمدم که شاید
اشک از دلت بشوید اندوه روزگاران

عزیزم حسین

ای سر به زیرِ محضرِ تو سربلندها !
دار و ندارِ زندگی مستمندها !

ای آسمانِ خاکِ قدومت ستاره‌خیز !
هستند، زیر پای تو بالابلندها

عشق

عالم همه یک نقطه ای از نونِ حسین است
عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است

زیباییِ احساسِ من این است که جانم
آن عاشقِ‌ دیوانه وُ مفتونِ حسین است

عزیزم حسین

کار ما را بردن نام تو راحت می کند
هرکه نامت را بَرَد دارد عبادت می کند

گریه ها را نذر تو کردم شهادت می دهم
روز محشر مادرت حتماً شفاعت می کند

جانم حسین

فرار می کنم از نَفْس خود به سوی حسین
مگر قرار بگیرد دلم به بوی حسین

کنار علقمه ما را به خاک بسپارید
که تا همیشه بمانیم خاک کوی حسین

عرش خدا

دل با نگاه تو به خدا میرسدحسین
این راه ما بــه کربُبَلا میرسدحسین

درگاه تــوست عرش خداوند متعال
ازدرگه تو لطف وعطا میرسدحسین

توبه شکستم

همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی
میان روضه‌ی اَمنت به من امان دادی

رفیق‌هام، زمینم زدند، اما تو …
به بال‌های زمین خورده آسمان دادی

مرا ببخش

گدای سفره ی مردم‌ شدم غلط کردم
جدا شدم زدرت!گم شدم غلط گردم

مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم
تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم

فدای حسین

خوش به حال من و خدای حسین
هر دو گشتیم مبتلای حسین

پدر و مادرم فدای پدر ….
مادری که شده فدای حسین

رزق ماه رمضان

(روضه) دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین

پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین

یا عزیزالله

از دل و از نگاه افتادیم
بی کس و بی پناه افتادیم

دل به غیر تو داده بودیم و
با همین اشتباه افتادیم

توبه کردم

هر چند هزار توبه کردم
هر چند هزار جا شکستم
آتش نتواند آتشم زد!
چون گریه کن حسین هستم

دکمه بازگشت به بالا