شعر ولادت اهل بیت

یا ولی الله

رفته ست با صد شاخه گل خیل گدا امشب
اینجا نباش ای دل برو در سامرا امشب

حاجاتِ خود را دست-چین کن یک به یک بردار
زانو بزن در محضرش با انبیا امشب

شیخ الائمه

آن صبح رو که مطلع شعرم جبین اوست
موسی به دین اوست و عیسی به دین اوست

هر حلقه حلقه حلقه ی آن گیسوی شبش
آورده است سلسله ای را به مذهبش

امروز نوشتند

امروز نوشتند کبوتر شدنم را
پرواز کنان راهی دلبر شدنم را
چشمان من از شوق مهیای شراب است
مدیون توام لذت ساغر شدنم را

یا محمد

به جلوه ای بشِکن اقتدار کاهن را
بهم بریز از آغاز خود مدائن را
به نام نامی تو ساوه خشک شد دهنش
که دیده است به خال لبت، قرائن را

محوِ کمال

شکر خدا که غرق به دریایِ نعمتم
در بارگاهِ توست پُر از عرضِ حاجتم
از برکتِ نگاهِ شما، با ولایتــم
داده ست فاطمه گویا لیاقتم

کهکشان

ای نگاهت در مسیر کهکشان ها ماندگار

وسعتِ دستان تو بر سایه بان ها ماندگار

میشود ثابت به من در هر فرازِ «جامعه»

نام تو بین همه خطّ امان ها ماندگار

جام مهر کوثری ات

خدیجه می چشد امروز طعم مادری ات
محمدست وغرورش به ناز و دلبریی ات

تو آن زنی که خدا بر تو افتخار کند
به جز علی نبود کس برای همسری ات

یا ولی الله

باطنش هر لحظه در روی محمّد ظاهر است
در امام غایب این عصر،علمش حاضر است

مادر از نسل حسن،بابایش از نسل حسین
خلقتی اینگونه در بین خلایق نادر است

آقای عشق

می نویسم نامِ زیبایِ تو را«آقای عشق»
چون غباری می شوم پایِ تو را آقای عشق

قد کشیدی مثل یک سروی به باغِ اهل بیت
ای بنازم قدّ و بالایِ تو را آقای عشق

عشق آمد

عشق آمد و مقابل من دفتری گشود

مرغ دلم بهانه گرفت و پری گشود

بال و پری زدم به بلندای آسمان

از لطف خود خدای کریمان دری گشود

یا باقر العلوم(ع)

بگو به نور که ماه تمام آمده است
که صبح آمد و پایان شام آمده است
برای شیعه دوباره امام آمده است
خدای فقه و حدیث و کلام آمده است

عطر عشق

رحمت گرفته است تمام مدینه را
پرکرده عطر عشق مشام مدینه را

ازخانه ی محبت سجاد وفاطمه
نوری احاطه کرده تمام مدینه را

دکمه بازگشت به بالا