شعر ولادت اهل بیت

یا رضیع الحسین (ع)

چشمه ی عشق که جوشید خدا لب تر کرد

بانی خلق جهان را نفس کوثر کرد

هر چه جوشید علی بود ؛ علی بود و خدا

نمک سفره ی این طائفه را حیدر کرد

عزیز دل

باید شروع کنیم به نام خدای علم
چون میرسد به گوش دوعالم صدای علم

غیر از یقین به ظن کسی اعتماد نیست
ظن و گمان و حدس تمامش فدای علم

فرشته عشق

شب است و باز, مبارک شبی است؛ ای ساقی
کلید میکده در دست کیست, ای ساقی
فرشته عشق نداند که چیست, ای ساقی

بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز

حضرت دوست

چشم ها در پی دیدار به گردش آید
ذره چون گشت پدیدار به گردش آید
دیده ها در طلب یار به گردش آید
آسمان گشته چو دوّار به گردش آید

روی دل آرای تو

قلب زمین دلشده ی , روی دل آرای تو شد
روح زمان در طلب و , شوق تماشای تو شد

مرکز پرگار وجود , کمان ابروان تو
هر که در این دایره بود , واله و شیدای تو شد

نورِ زهرا

نور,زهرا شد و مُنوّر شد
شب قدر نبی مُقدّر شد

نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجه آور شد

لیلا تر از لیلا

امشب بر آنم تا برایت در همین دنیا
با حشر ابیات غزل محشر کنم بر پا

امشب بر آنم تا تو را خورشید بنویسم
اما کجا خورشید می تابد چنین زهرا

خیر النسا

مظهر خیر النسا تا روز محشر فاطمه است
آسیه, مریم, خدیجه خوب و بهتر فاطمه است

فاطمه حتی طهارت را طهارت می‌دهد
آب با اینکه مطهر هست اطهر فاطمه است

میوه‌ی ملکوتی

همان زمان که در آفاقِ عرش , دیده شدی
برای قصه‌ی لولاک , برگزیده شدی
تو میوه‌ی ملکوتی که در شب معراج
به اذن حضرت پروردگار , چیده شدی

علت خلق جهان

چشم وا کردم و دیدم به دلم واهمه بود
ظاهرا گریه ولی روی لبم زمزمه بود
ذکر می گفتم اگر باعث بُهت همه بود
علت خلق جهان آمدن فاطمه بود

مادرم آمده ست

مستم و کوچه کوچه مینالم
مستِ مستم , ولی سرِحالم
انا مجنون , ایُّهاالعالم
خوش درآمد عجب شبی , فالم

شعر ولادت حضرت زینب س

رفت خورشید با قمر برگشت
خنده روی لب پدر برگشت

شهر را جور دیگری می دید
هر که آن روز از سفر برگشت

دکمه بازگشت به بالا