شعر ولادت اهل بیت

باده ی عشق

در دلِوحی سخن از تب و تاب است هنوز

قابقوسین به چشمان تو قاب است هنوز

وصفِ قدوسهمان آیۀ وحیٌ یوحی است

لطفروح القُدس آئینۀ ناب است هنوز

احسان خانواده تان

احسان خانواده تان از قدیم بود

آن قدر روی بام شما یاکریم بود

راه تو را نیاز به خدمت گذار نیست

پرده نگاه دار سرایت نسیم بود

حضرت خورشید

ازدحام است درِبیت امام هفتم

جن و انس و ملک آنجاست چه غوغا شدهاست

همگی با دلتان راهی آنجابشوید

باز در عرش خدا ولوله برپاشده است

آهو برو کناری و جای مرا بده

آهو برو کناری و جای مرا بده

ته مانده ی غذای سرای مرا بده

سهمیه ی امام رضای مرا بده

مشهد, بیا و کرب و بلای مرا بده

قدم آهسته میگرفتم

قدم آهسته میگرفتم تا

خوب روحم عجین شود با تو

بین زوار خوب دیده شوم

فرق پیدا کنم که تنها تو …

انعکاس شور و امید

انعکاس شور و امید شعف باب الجواد

زائر تو ایستاده جان به کف باب الجواد

این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست

یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد

به چه شود

دستهای من و دامان رضا به چه شود

کرم و بخشش واحسان رضابه چه شود
روزاول که خدا قرعه زداعلام نمود

خاک ایران شده مهمان رضا به چه شود

حرف های نگفته ای دارم

حرف های نگفته ای دارم

که فقط با تو میزنم آقا

آمدم باز درد دل بکنم

کفتر خسته ات منم آقا

آمدم کنج این حرم تا که

آمدم کنج این حرم تا که

یک گدا یا که خاک پا بشوم

بعد گردش به دور مرقد تو

عازم کوی کربلا بشوم

پنجره فولاد شاه

دوباره دل زکمند گناه می گیرم

در آسمان خراسان پناه می گیرم

نگاه لطف شما بر همه نمایان است

که سهم خود را از این نگاه می گیرم

مشرق ترین

با هر طلوع, بوسه ی خورشید می رسد به تو
ای مشرقی ترین امام جغرافیای دین

هر روز هدیه ام سلامی به سمت توست
ای مرتضای رضای اولیای دین

ایهالرئوف

مهرت نشسته بر دل من ایهالرئوف

هستی تمام حاصل من ایهالرئوف

عشق تو گشته قاتل من ایهالرئوف

نامت علاج مشکل من ایهالرئوف

دکمه بازگشت به بالا